Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
limbo	کنار دوزخ
Other Matches
nether world	دوزخ
infernal regions	دوزخ
the bottomless pit	دوزخ
tartarus	دوزخ
hell	دوزخ
infernos	دوزخ
inferno	دوزخ
nether region	دوزخ
the lower regions	دوزخ
gehenna	دوزخ
hell hound	سگ دوزخ
pandemonium	مرکز دوزخ
the pit	چاه دوزخ
hell fire	اتش دوزخ
apollyon	مالک دوزخ
hellward	سوی دوزخ
pandemonium	کاخ شیطان دوزخ
acheron	دوزخ عالم اسفل
hellward	سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
hellishness	خویی که شایسته دوزخ باشد
cerberus	سگ سه سری که پاسبان دوزخ بوده مستحفظ
ex	کنار
rim	کنار
rims	کنار
besides	کنار
edges	: کنار
edge	: کنار
rand	کنار
along side	در کنار
ex-	کنار
brink	کنار
brim	کنار
brimmed	کنار
brimming	کنار
brims	کنار
bank	کنار
banks	کنار
margins	کنار
margin	کنار
side aisle	کنار
recess	کنار
recesses	کنار
waterfront	اب کنار
waterfronts	اب کنار
apart	کنار
marge	کنار
lip	کنار
off	از کنار
on shore	بر کنار
marginate	کنار
list	کنار
along side	تا کنار
verge	کنار
lotuses	کنار
away	کنار
lotus	کنار
abutment	کنار
verges	کنار
lotos	کنار
lote	کنار
limit	کنار
border	کنار
bordered	کنار
bordering	کنار
bourne	کنار
border line	خط کنار
lote	درخت کنار
coping	کنار امدن
side step	کنار رفتن
side foot	ضربه با کنار پا
floret of ray	گلچه کنار
receding	کنار کشیدن
sidelining	خط کنار زمین
by the side of the road	در کنار جاده
sidelines	خط کنار زمین
bow out	کنار کشیدن
sideline	خط کنار زمین
bypassed	کنار گذار
bedside	کنار بستر
step aside	کنار رفتن
lay away	کنار گذاشتن
recedes	کنار کشیدن
shipside	کنار کشتی
pull away	کنار گرفتن
put aside	کنار گذاشتن
to set by	کنار گذاشتن
bypass	کنار گذار
put away	کنار گذاردن
riparian	رود کنار
bypasses	کنار گذار
bypassing	کنار گذار
wayside	کنار جاده
foreshores	کنار دریا
pt down	کنار گذاردن
put in	کنار امدن با
strands	کنار رود
shipboard	کنار کشتی
seacoast	دریا کنار
strand	کنار دریا
lotos	درخت کنار
coast	کنار دریا
roadsides	کنار جاده
coasts	کنار دریا
strand	کنار رود
roadside	کنار جاده
strands	کنار دریا
foreshore	کنار دریا
deposits	کنار گذاشتن
deposit	کنار گذاشتن
by the window	کنار پنجره
Stand asid . step aside .	کنار بایست
seaside	دریا کنار
seastrand	دریا کنار
riverside	کنار رور
overrule	کنار گذاشتن
overruled	کنار گذاشتن
overrules	کنار گذاشتن
sidelined	خط کنار زمین
withdrawal	کنار کشیدن
Joking aside. <idiom>	شوخی به کنار.
shelf	کنار گذاشتن
reserve	کنار گذاشتن
reserves	کنار گذاشتن
reserving	کنار گذاشتن
off	از روی از کنار
lotus	درخت کنار
lotuses	درخت کنار
next	جنب کنار
Joking apart. <idiom>	شوخی به کنار.
withdrawals	کنار کشیدن
earmark	کنار گذاشتن
shore	کنار دریا
shores	کنار دریا
earmarks	کنار گذاشتن
touchline	خط کنار زمین
by	نزدیک کنار
side	سمت کنار
sides	سمت کنار
sheer	کنار رفتن
to put a way	کنار گذاشتن
to leave off	کنار گذاشتن
to lay aside	کنار گذاشتن
waterside	کنار دریا
receded	کنار کشیدن
to put by	کنار گذاشتن
recede	کنار کشیدن
lotus eater	کنار خوار
lotus-eater	کنار خوار
graveside	در کنار آرامگاه
gravesides	در کنار آرامگاه
lotus-eaters	کنار خوار
lotos eater	کنار خوار
jooshim	داور کنار تکواندو
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
ex ship	تحویل در کنار کشتی
down the line	ضربه از کنار زمین
long shore	وابسته بدریا کنار
to set aside [temporarily]	[موقتا] کنار گذاشتن
to put something on the shelf <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
to put something into cold storage <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
road ditch	راه آب [کنار جاده]
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
holiday by the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
towpaths	جادهی کنار آب راه
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
ratch	کنار یا لبه کشتی
Try to be serious for a change .	شوخی رابگذار کنار
road side	کنار جاده یا خیابان
safety fence	جانپناه کنار راه
There is no need dor ceremony between us.	تعارف رابگذار کنار
crash barrier	حصار کنار جاده
roadhouse	میخانهی کنار راه
sea dike	دیوار کنار اب دریا
a seat by the window	یک صندلی کنار پنجره
holiday at the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
the ins and outs	گوشه و کنار جرئیات
towpath	جادهی کنار آب راه
to stand at [by] the window	کنار پنجره ایستادن
holiday by the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
roadhouses	میخانهی کنار راه
inshore	نزدیک دریا کنار
marshaled	داوران کنار مسیر
seafronts	اسکله کنار دریا
marshal	داوران کنار مسیر
scull	پاروی کنار قایق
waterside workmen	کارگران کنار دریا
barrier inspection	بازدید کنار جاده
marshaling	داوران کنار مسیر
marshals	داوران کنار مسیر
sculled	پاروی کنار قایق
seafront	اسکله کنار دریا
colocate	کنار هم قرار گرفتن
marshalled	داوران کنار مسیر
cross block	سد کردن خط دفاعی از کنار
sculls	پاروی کنار قایق
lesene	[قاب کنار ستون نما]
add	قرار دادن اشکال کنار هم
adding	قرار دادن اشکال کنار هم
to skirt a camp	از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com