Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (12 milliseconds)
English
Persian
electronic control
کنترل الکترونیکی
Search result with all words
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
fallout
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
switching
مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
transistor
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
ebam
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
MMU
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
Other Matches
solid-state
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
white
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
electro optics
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
electronic
الکترونیکی
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
email
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
پست الکترونیکی
electronic magazine
مجله الکترونیکی
computers
ماشین الکترونیکی
pos
قط ه فروش الکترونیکی
electronic interfrence
تداخل الکترونیکی
electronic mail
پست الکترونیکی
electronic control
فرمان الکترونیکی
electronic music
موسیقی الکترونیکی
graphics
وسیله الکترونیکی
electronic printer
چاپگر الکترونیکی
electronic navigation
ناوبری الکترونیکی
computer
ماشین الکترونیکی
adapter
وسیله الکترونیکی
electronic pen
قلم الکترونیکی
electronic beam
اشعه ی الکترونیکی
electronic brain
مغز الکترونیکی
snail mail
و نه پست الکترونیکی
electronic components
اجزاء الکترونیکی
electronic control
تنظیم الکترونیکی
electronic deception
فریب الکترونیکی
electronic counter counter measures
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic counter measure
جنگهای الکترونیکی
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
electrical communications
ارتباطات الکترونیکی
elctron tube
لامپ الکترونیکی
strobe
ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic filling
پر کردن الکترونیکی
electronic security
تامین الکترونیکی
electrical interception
رهگیری الکترونیکی
electronic element
عنصر الکترونیکی
electronic publishing
انتشارات الکترونیکی
electronic calculator
حسابگر الکترونیکی
electronic countermea sures
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic voltmeter
ولت سنج الکترونیکی
electronic transfer of data
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic modulation
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic spreadsheet
صفحه گسترده الکترونیکی
integrate electronic component
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic warfare
میدان جنگ الکترونیکی
electronic data processing
پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
electronic
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
amusement arcade
سالن بازیهای الکترونیکی
eft
انتقال الکترونیکی سرمایه
eft
انتقال الکترونیکی دارائی
edp manager
مدیرداده پردازی الکترونیکی
electronic fund transfer
ارسال الکترونیکی دارائی
bins
بلوک سه بعدی الکترونیکی
electrosensitive paper
کاغذ حساس الکترونیکی
electronic camputer
ماشین حساب الکترونیکی
bin
بلوک سه بعدی الکترونیکی
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
videoing
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videos
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
trunk exchange
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
electronically programmable
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
EXOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
video
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
microsoft
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
OR function
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
industrial electronic computer
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
electronic data processing system
سیستم پردازش الکترونیکی داده
electronically
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
replying
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
motorola
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
NEQ
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
EXNOR
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
non equivalence function
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
facsimile transceiver
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
replies
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replied
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
exclusive
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
electronic navigation
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
senses
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sense
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gates
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gates
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
NOR function =
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
shouted
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
shout
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
new
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
new-
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
NAND function
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است
electrically erasable read only memory
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
calculator
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
peripheral
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
electroluminescent
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electroluminescing
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
electronic
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر
processor
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
electronic
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی
calculators
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
shouts
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouting
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
NOT function
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
charge
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charges
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
technology
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
prom
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
newest
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
newer
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد
technologies
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
proms
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
shoran
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
Videotex
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
prom
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
proms
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
edp
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
pursuit navigation
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
duplexes
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
electronic
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است
gates
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
mail
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
mail application programming interface
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
hall effect
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
MAPI
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
office of the future
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com