Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
automatic gain control
کنترل بازده بطور خودکار
Other Matches
automatic program control
کنترل برنامه بطور خودکار
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
automates
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating
بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
synchroreceiver
دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic check
کنترل خودکار بررسی خودکار
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
automatic control
کنترل خودکار
governing mode
روش کنترل خودکار
coupled mode
روش کنترل خودکار
mechanically
بطور خودکار
automatism
بطور خودکار
automatically
بطور خودکار
eyelesi
دستگاه کنترل خودکار هواپیما
source data automation
کنترل خودکار داده منبع
bang bang control
سیستم کنترل خودکار مسیرموشک
automation
بطور خودکار کارکردن
processes
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
process
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر
self closing
بطور خودکار بسته شونده
free lance
اعلام کنترل خودکار هواپیمادر درگیریهای هوایی
numerical
ماشین خودکار که توسط کامپیوتر یا مدارهای کنترل شده
land arm mode
سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
automatic approach and landing
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
ifac
Automatic of InternationalFederation Control فدراسیون بین المللی کنترل خودکار
coupled mode
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
automatic trim
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
dnc
Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
j valve
سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
transponder
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transpondor
دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
controlled stick steering
دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
self reacting
بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
handing
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand
سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
private automatic branch exchange
یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
synchroscope
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatics
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun
مسلسل خودکار یانیمه خودکار
autoloader
اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic
خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
aided tracking
سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
irretrievably
بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
inconsiderably
بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
nauseously
بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
indisputable
بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly
بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously
بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
feedback
بازده
outturn
بازده
output
بازده
revenue
بازده
yield
بازده
efficiency
بازده
outputs
بازده
yielded
بازده
out put
بازده
return
بازده
returned
بازده
yields
بازده
returning
بازده
low yield
بازده کم
returns
بازده
high yield
پر بازده
grossly
بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
indeterminately
بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
poorly
بطور ناچیز بطور غیر کافی
immortally
بطور فنا ناپذیر بطور باقی
efficiency
بازده سودمندی
payouts
بازده سیستم
commercial efficiency
بازده صنعتی
payout
بازده سیستم
combustion efficiency
بازده احتراق
yield of capital
بازده سرمایه
lamp bulb efficiency
بازده لامپ
low productivity
بازده پائین
turn over
محصول بازده
constant return
بازده ثابت
volumetric efficiency
بازده حجمی
return
[on something]
نرخ بازده
transformer efficiency
بازده مبدل
generator efficiency
بازده مولد
farm yields
بازده مزرعه
fair return
بازده منصفانه
fair return
بازده عادلانه
real time
بازده فوری
net yield
بازده خالص
high yield
با بازده زیاد
high yielding farms
مزارع پر بازده
high yielding farms
با بازده زیاد
average efficiency
بازده متوسط
energy gain
بازده انرژی
emission efficiency
بازده کاتد
average return
بازده متوسط
farm yields
بازده کشاورزی
overall efficiency
بازده کلی
return of capital
بازده سرمایه
yield
بازده انفجار
redemption yield
بازده خرید
rectifier efficiency
بازده یکسوکننده
yielded
بازده انفجار
rate of return
نرخ بازده
gross yield
بازده ناخالص
quantum yield
بازده کوانتایی
yields
بازده انفجار
fission to yield ratio
بازده اتمی
earning yield
بازده عواید
decreasing return
بازده نزولی
sustained yield
بازده مستمر
sustained yield
بازده پیوسته
conversion efficiency
بازده تبدیل
output per head
بازده سرانه
cardiac output
بازده قلبی
current yield
بازده جاری
injection efficiency
بازده تزریق
diminishing return
بازده نزولی
diminishing returns
بازده نزولی
efficiency of rectification
بازده یکسوکنندگی
luminosity
بازده روشنایی
ideal efficiency
بازده ایده ال
average yield
بازده متوسط
motor efficiency
بازده موتور
mechanical efficiency
بازده مکانیکی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
internal rate of return
نرخ بازده داخلی
by product recovery
بازده محصولات فرعی
payload
بازده حمل بارخودرو
payloads
بازده حمل بارخودرو
average net return
بازده خالص متوسط
payloads
بازده خودرو یا دستگاه
hurdle rate of return
کمترین نرخ بازده
efficiency
فعالیت مفید بازده
payload
بازده خودرو یا دستگاه
hurdle rate of return
نرخ بازده لازم
ampere hour efficiency of storage batter
بازده باتری انبارهای
gross rate of return
نرخ بازده ناخالص
law of increasing return
قانون بازده صعودی
increasing marginal return
بازده نهائی فزاینده
work decrement
کاهش بازده کار
law of diminishing return
قانون بازده نزولی
law of diminishing returns
قانون کاهندگی بازده
law of increasing return
قانون بازده فزاینده
current ratio of transformer
بازده شدتی مبدل
private rate of return
نرخ بازده خصوصی
marginal return of capital
بازده نهائی سرمایه
margin land
حد نهایی بازده زمین
margine efficiency of capital
بازده نهایی سرمایه
yield of invested capital
بازده سرمایه گذاری
return to scale
بازده نسبت به مقیاس
energy efficiency
بازده انرژی لومینسانس
diminishing returns
بازده کاهش یابنده
social rate of return
نرخ بازده اجتماعی
net rate of return
نرخ بازده خالص
normal rate of return
نرخ بازده متعارف
real time
بازده بلادرنگ بی درنگ
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
available payload
بازده قابل استفاده وسیله
constant return to scale
بازده ثابت نسبت به مقیاس
margin efficiency of investment
بازده نهایی سرمایه گذاری
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
increasing returns to scale
بازده فزاینده نسبت به مقیاس
yield of bonds
نرخ بازده اوراق قرضه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com