Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
motor control
کنترل حرکتی
Other Matches
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
misbehaciour
بد حرکتی
hypoergasia
کم حرکتی
immovability
بی حرکتی
enactive
حرکتی
stagnancy
بی حرکتی
hypokinetic
کم حرکتی
motor
حرکتی
motor-
حرکتی
motors
حرکتی
motored
حرکتی
dynamic
حرکتی
dynamically
حرکتی
motor learning
یادگیری حرکتی
motor movement
عمل حرکتی
motor function
کارکرد حرکتی
ideo motor
فکری- حرکتی
motoneuron
نورون حرکتی
motor development
رشد حرکتی
visuo motor
دیداری- حرکتی
kinematic similarity
تشابه حرکتی
motor neuron
نورون حرکتی
kinetic energy
انرژی حرکتی
motor area
ناحیه حرکتی
motor nerve
عصب حرکتی
psychomotor
روانی- حرکتی
sensorimotor
حسی- حرکتی
ataxia
ناهماهنگی حرکتی
akathisia
بیقراری حرکتی
premotor
پیش حرکتی
spatiomotor
فضایی- حرکتی
quiescence
بی حرکتی خاموشی
movement pattern
انگاره حرکتی
movement pattern
الگوی حرکتی
motor path
گذرگاه حرکتی
inaction
بی حرکتی بیهودگی
momentum
نیروی حرکتی
motor skill
مهارت حرکتی
motor unit
واحد حرکتی
fine motor skills
مهارتهای حرکتی فریف
psychomotor tests
ازمونهای روانی- حرکتی
psychomotor agitation
بیقراری روانی- حرکتی
locomotory
ابتلاء اعضای حرکتی
psychomotor retardation
کندی روانی- حرکتی
dead center
مرکز سکون و بی حرکتی
dynamic balance
تعادل و توازن حرکتی
dysmetria
اختلال حرکتی- تخمینی
motor aphasia
زبان پریشی حرکتی
locomotion
جابه جایی حرکتی
motor education
تعلیم و تربیت حرکتی
technomotorial skill
مهارت تکنیکی- حرکتی
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
locomotor
ابتلاء اعضای حرکتی
gross motor skills
مهارتهای حرکتی درشت
ideo motor act
عمل فکری- حرکتی
sensorimotor arc
قوس حسی- حرکتی
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
psychomotor stimulant
داروی محرک روانی- حرکتی
brace scale of motor ability
مقیاس توانش حرکتی بریس
purdue perceptual motor survey
ازمون ادراکی- حرکتی پردو
locomotory
دارای گرفتاری دراعضای حرکتی
audiogravic illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
locomotor
دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
extrapyramidal motor system
دستگاه حرکتی برون هرمی
nervus oculomotorius
عصب حرکتی عمومی چشم
audiogyral illusion
خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
abducens nerve
عصب حرکتی خارجی چشم
nervus abducens
عصب حرکتی خارجی چشم
oculomotor nerve
عصب حرکتی عمومی چشم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
visual bender motor gestalt test
ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test
ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
circulating
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
transient target
هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
productions
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production
الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
axle stub
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
line control
کنترل خط
controls
کنترل
control
کنترل
controlling
کنترل
minor control
کنترل کم
check-up
کنترل
check-ups
کنترل
rein
کنترل
control code
کد کنترل
control cards
کارتهای کنترل
control card
کارت کنترل
control character
دخشه کنترل
control cable
کابل کنترل
control bus
مسیر کنترل
control bus
گذرگاه کنترل
governing mode
روش کنترل
bridles
کنترل کردن
government control
کنترل دولتی
control block
بلوک کنترل
remote control
کنترل از دور
grid control
کنترل شبکه
control block
کنده کنترل
ground control
کنترل زمینی
pulpit
میز کنترل
pulpits
میز کنترل
fighter control
کنترل شکاریها
control code
رمز کنترل
fire control
کنترل اتش
fiscal control
کنترل مالی
control circuits
مدارهای کنترل
flight control
کنترل پرواز
flow control
کنترل جریان
fly control
برج کنترل
forms control
کنترل فرم ها
frequency check
کنترل فرکانس
frequency control
کنترل فرکانس
control circuit
مدار کنترل
full command
کنترل کامل
control computer
کامپیوتر کنترل
hoo heap
کنترل نفس
controllable
قابل کنترل
budgetary control
کنترل بودجه
budgetary control
کنترل بودجهای
bowden control cable
کابل کنترل
air way station
ایستگاه کنترل
indirect control
کنترل غیرمستقیم
bank sluice
دریچه کنترل
automatic control
کنترل خودکار
uncontrolled
کنترل نشده
controlled
کنترل شده
access control
کنترل دستیابی
accuracy control
کنترل دقت
asynchronous control
کنترل ناهمگام
arms control
کنترل سلاح
arbitrary control
کنترل فرضی
air control
کنترل هوایی
cam control
بادامک کنترل
image control
کنترل تصویر
cascade control
کنترل زنجیرهای
control area
منطقه کنترل
contract control
کنترل دینامیکی
contract control
کنترل تغایر
command and control
کنترل و فرماندهی
coercive control
کنترل قهری
close control
کنترل نزدیک
bridling
کنترل کردن
cintrol mechanism
مکانیسم کنترل
checks and balance
کنترل و مقابله
bridled
کنترل کردن
bridle
کنترل کردن
check mark
علامت کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com