Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
sequence checking
کنترل متوالی
sequence control
کنترل متوالی
Other Matches
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
succedaneous
متوالی
successive
<adj.>
متوالی
continuous
متوالی
hand running
متوالی
consecutive
<adj.>
متوالی
sequential
<adj.>
متوالی
uninterrupted
متوالی
series
متوالی
successive
متوالی
sequential
پی در پی متوالی
sequential
متوالی
consecutive
متوالی
thudding
ضربههای متوالی
thuds
ضربههای متوالی
thudded
ضربههای متوالی
consecutive
پیاپی متوالی
continuous data
دادههای متوالی
bit stream
بیتهای متوالی
continuous error
خطای متوالی
thud
ضربههای متوالی
successive objective
هدفهای متوالی
doubled up
دواسترایک متوالی
successive intervals
فاصلههای متوالی
reel
متوالی پشت سر هم
reeled
متوالی پشت سر هم
reels
متوالی پشت سر هم
doubled
دواسترایک متوالی
Successive Approximation
تقریب متوالی
successive
متوالی مسلسل
double
دواسترایک متوالی
succedent
متاخر متوالی
reeling
متوالی پشت سر هم
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
days on end
چند روز متوالی
method of successive approximations
روش تقریبهای متوالی
pitapat
با ضربههای تند و متوالی
successive reproductions method
روش بازسازیهای متوالی
successive approximations method
روش تقریبهای متوالی
series resonant circuit
مدار رزنانس متوالی
garlands
نیم پیچهای متوالی
garland
نیم پیچهای متوالی
fusillade
شلیک متوالی تیرباران
subalternate
افسر جزء متوالی
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
KO
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
continous
متصل متوالی بدون وقفه
downpour
فرو ریزی بارش متوالی
downpours
فرو ریزی بارش متوالی
coherent
مرتب و دارای نظم متوالی
KO's
با ضربات متوالی از میدان بدرکردن
rat a tat tat
ضربات متوالی و تند زدن
the difference between the consecutive terms
اختلاف هر دو جمله متوالی
[ریاضی]
state succession
تعویض دولتهابه طور متوالی
rat a tat
ضربات متوالی و تند زدن
rat-a-tat
ضربات متوالی و تند زدن
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
pit a pat
با ضربات تند و متوالی درحال ضربان
rat-a-tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
rat a tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
surface interval
فاصله بین غواصهای متوالی از سطح اب
mid span
مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
rat a tat tat
صدای ناشی ازضربات تند و متوالی
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
tamp
بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
meiosis
تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
data logging
ضبط دادههای مربوط به حوادثی که در زمانهای متوالی اتفاق می افتند
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
continuous strip imagery
عکاسی متوالی از یک نوارزمین عکاسی مداوم از یک نوار
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
continuous processor
دستگاه چاپ متوالی عکس چاپ کننده مداوم عکس
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
check-up
کنترل
controlling
کنترل
rein
کنترل
minor control
کنترل کم
control code
کد کنترل
controls
کنترل
line control
کنترل خط
control
کنترل
check-ups
کنترل
data control
کنترل داده ها
control grid
توری کنترل
remote control
کنترل از دور
uncontrolled
کنترل نشده
manual control
کنترل دستی
control signal
علامت کنترل
control
کنترل بازبینی
controlled
کنترل شده
control
کنترل کردن
access control
کنترل دستیابی
minor control
کنترل ضعیف
accuracy control
کنترل دقت
control of resources
کنترل منابع
control mode
باب کنترل
bridles
کنترل کردن
frame
کنترل هایی
control grid
شبکه کنترل
cortical control
کنترل مغزی
damage control
کنترل خسارات
cpu
واحد کنترل
controls
کنترل کردن
controls
کنترل بازبینی
control key
کلید کنترل
material control
کنترل مواد
air control
کنترل هوایی
bridle
کنترل کردن
control memory
حافظه کنترل
control markings
علایم کنترل
control logic
منطق کنترل
control lever
اهرم کنترل
controlling
کنترل کردن
controlling
کنترل بازبینی
marketing audit
کنترل داخلی
bridling
کنترل کردن
bridled
کنترل کردن
cu
واحد کنترل
full command
کنترل کامل
control structure
ساخت کنترل
control surface
سطح کنترل
controllable
قابل کنترل
frequency control
کنترل فرکانس
frequency check
کنترل فرکانس
control system
سیستم کنترل
forms control
کنترل فرم ها
governing mode
روش کنترل
takeovers
اعمال کنترل
takeover
اعمال کنترل
control station
ایستگاه کنترل
ground control
کنترل زمینی
relay
یچ کنترل الکترومغناطیسی
check-up
کنترل کردن
check-ups
کنترل کردن
control store
انباره کنترل
grid control
کنترل شبکه
government control
کنترل دولتی
controllability
قابلیت کنترل
control unit
واحد کنترل
fly control
برج کنترل
ctrl
کلید کنترل
experimental control
کنترل ازمایشی
fire control
کنترل اتش
control wheel
صفحه کنترل
control word
کلمه کنترل
fighter control
کنترل شکاریها
field control
کنترل میدان
exchange control
کنترل ارزی
electronic control
کنترل الکترونیکی
error control
کنترل خطا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com