Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
quantity control
کنترل کمیت
Other Matches
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
quantity
کمیت
shagreen
کمیت
scalar
کمیت
quantum
کمیت
quantities
کمیت
quant
کمیت
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
oscillating quantity
کمیت نوسانی
peridic quantity
کمیت تناوبی
alternating quantity
کمیت متناوب
quantifier
کمیت سنج
batch quantity
کمیت گروهی
physical quantity
کمیت فیزیکی
certificate of quantity
گواهی کمیت
vector quantity
کمیت برداری
scalar quantity
کمیت عددی
sinusoidal quantity
کمیت سینوسی
pulsating quantity
کمیت ضربانی
certificating of quantity
گواهی کمیت
scalar quantity
کمیت اسکالر
scalar quantity
کمیت نردهای
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
quantity surveyors
ارزیاب کمیت مواد
observable quantity
کمیت مشاهده پذیر
phase of a sinusoidal quantity
فاز کمیت سینوسی
mean value of periodic quantity
میانگین کمیت دورهای
pseudoscalar quantity
کمیت شبه عددی
damped sinusoidal quantity
کمیت سینوسی میرنده
quantification
کمیت پذیر کردن
conserved quantity
کمیت ثابت
[فیزیک]
quantity surveyor
ارزیاب کمیت مواد
scalar quantity
کمیت غیر برداری
quantifying
کمیت را تعیین کردن
quantify
کمیت را تعیین کردن
quantifies
کمیت را تعیین کردن
evaluates
محاسبه یک مقدار یا کمیت
quantified
کمیت را تعیین کردن
evaluated
محاسبه یک مقدار یا کمیت
conserved quantity
کمیت پایسته
[فیزیک]
evaluate
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluating
محاسبه یک مقدار یا کمیت
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
evaluation
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
symmetrical alternating quantity
کمیت متناوب متقارن نامتوازن
measure
روش محاسبه اندازه یا کمیت
scalar
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar quantity
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
evaluations
عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
time constant of an exponential quantity
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
telemetry
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
even
کمیت یا عدد که ضریب دو است
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
quota
کمیت تعیین شده توسط دولت
quotas
کمیت تعیین شده توسط دولت
dimensionless quantity
کمیت بدون بعد
[فیزیک]
[شیمی]
[مهندسی]
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
levelled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levels
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
relocation
کمیت افزوده شد به یک آدرس برای انتقال به محل دیگری ازحافظه
stakhnovism
افزایش تولیداز طریق بالا بردن کمیت تولیدهر کارگر
instantaneous readout
سیستمی بدون تاخیر بین گیرنده کمیت موردنظر ونشاندهنده ان
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
radiation shield
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
the quantity of a vowel
کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
normalising
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalised
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalises
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalize
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
normalizes
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
control code
کد کنترل
check-up
کنترل
line control
کنترل خط
control
کنترل
rein
کنترل
controlling
کنترل
check-ups
کنترل
controls
کنترل
minor control
کنترل کم
bridling
کنترل کردن
sequence control
کنترل متوالی
bridles
کنترل کردن
control program
برنامه کنترل
lever control
کنترل اهرمی
flow control
کنترل جریان
light brightness control
کنترل روشنایی
indirect control
کنترل غیرمستقیم
sequence checking
کنترل متوالی
lift control
کنترل اسانسور
level control
کنترل سطح
command and control
کنترل و فرماندهی
sequence control
کنترل ترتیب
sequence control
کنترل ترتیبی
fly control
برج کنترل
remote control
کنترل از دور
frame
کنترل هایی
bridled
کنترل کردن
control area
منطقه کنترل
controlling
کنترل بازبینی
controlling
کنترل کردن
control block
کنده کنترل
inventory control
کنترل موجودی
control block
بلوک کنترل
control
کنترل بازبینی
control
کنترل کردن
intensity control
کنترل شدت
start up control
کنترل اغازی
control bus
گذرگاه کنترل
budgetary control
کنترل بودجهای
controls
کنترل بازبینی
bridle
کنترل کردن
lateral control
کنترل جانبی
input control
کنترل ورودی
sequential control
کنترل ترتیبی
inspection lamp
لامپ کنترل
contract control
کنترل تغایر
size control
کنترل اندازه
social control
کنترل اجتماعی
contract control
کنترل دینامیکی
controls
کنترل کردن
speed control
کنترل سرعت
control bus
مسیر کنترل
pilot lamp
لامپ کنترل
monetary control
کنترل پولی
mixture control
کنترل مخلوط
budgetary control
کنترل بودجه
check-ups
کنترل کردن
check-up
کنترل کردن
minor control
کنترل ضعیف
ground control
کنترل زمینی
production control
کنترل تولید
program control
کنترل برنامه
project control
کنترل پروژه
asynchronous control
کنترل ناهمگام
frequency control
کنترل فرکانس
frequency check
کنترل فرکانس
cam control
بادامک کنترل
motor control
کنترل حرکتی
n/c
کنترل عددی
bank sluice
دریچه کنترل
automatic control
کنترل خودکار
price control
کنترل قیمت
process control
کنترل فرایندها
process control
کنترل فرایند
full command
کنترل کامل
penstock
دریچه کنترل اب
takeovers
اعمال کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com