Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
visual interaction	کنش متقابل بصری
Other Matches
visual interceptor	هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
pibal	تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
visualreport	گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
counteroffensive	تعرض وحمله متقابل حمله تعرضی متقابل
recriminate	اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
mutual inductance	اندوکتیویته متقابل اندوکتانس متقابل
counter memorial	یادداشت متقابل اخطار متقابل
warsaw treaty	پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
visual	بصری
visuals	بصری
optic	بصری
ocular	بصری
visually	بصری
optical	بصری
visual check	مقابله بصری
visual communication	ارتباط بصری
visual communication	مخابره بصری
visual display	نمایش بصری
chiasma	ضربدر بصری
VDUs	واحدنمایش بصری
vision recognition	تشخیص بصری
visual signal	علایم بصری
audio visual	سمعی بصری
audio-visual	سمعی بصری
videotext	متن بصری
visual arts	هنرهای بصری
optic chiasm	چلیپای بصری
audiovisual	سمعی-بصری
audiovisual	سمعی و بصری
optokinetic	بصری- جنبشی
VDUs	واحدنمایشگر بصری
VDU	واحدنمایش بصری
visual signal	علامت بصری
visual observation	دیدبانی بصری
visual identification	شناسایی بصری
visual identification	تشخیص بصری
visual flight	پرواز بصری
video ram	RA بصری یا تصویری
optic	چشمی بصری
VDU	واحدنمایشگر بصری
optical sight	دوربینهای بصری
visual aids	کمکهای بصری
optical	الات بصری
visualreport	گزارش بصری
optic chiasma	چلیپای بصری
visual elevation	افت بصری گلوله
visual display terminal	ترمینال نمایش بصری
titchener's illusion	خطای بصری تیچنر
vdt	ترمینال نمایش بصری
video adapter	وفق دهنده بصری
optical	مربوط به دیدبانی بصری
video tape	نوار سمعی و بصری
visual display unit	واحد نمایشگر بصری
flash card	ورقه تمرین بصری
visual flight	پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
video graphics array	ارایه نگاره سازی بصری
optical sight	وسایل نشانه روی بصری
optical	نشانه روی بصری چشمی
vga	ارایه نگاره سازی بصری
visual omnidirectional range	سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
raster scan graphics	نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
nancy	سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
video amplifier	دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
pibal	دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
pip matching	روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
polar	متقابل
reciprocal	متقابل
interactional	متقابل
countering	متقابل
countered	متقابل
correspounding	متقابل
mutual	متقابل
reciprocative	متقابل
counter	متقابل
opposed	متقابل
interactive	متقابل
opposing	متقابل
aliasing	اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
ethernet	نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
cross action	دعوی متقابل
transfer characteristic	مشخصه متقابل
counterrevolution	انقلاب متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
counterclaim	ادعای متقابل
countervailing credit	اعتبار متقابل
intercorrelation	همبستگی متقابل
counterwork	عمل متقابل
mutual conductance	رسانایی متقابل
mutual relationship	رابطه متقابل
counterbid	پیشنهاد متقابل
counterclaim	دعوای متقابل
counterpoise	وزنه متقابل
opposite phase	فاز متقابل
harmonic mean	اعداد متقابل
counter trade	تجارت متقابل
mutual consistency	سازگاری متقابل
counter transference	انتقال متقابل
counteraction	اقدام متقابل
counterpoise	سیم متقابل
counterattack	حمله متقابل
mutual terms	شرایط متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
grid anode transconductance	رسانایی متقابل
countermine	توط ئه متقابل
mutual inductance	القاگری متقابل
cross purpose	قصد متقابل
intervisibility	دید متقابل
counterpawn	پیاده متقابل
crossecheck	بررسی متقابل
crosstalk	مکالمه متقابل
mutual characteristic	مشخصه متقابل
interrelation	رابطه متقابل
mutual energy	انرژی متقابل
eclipsed form	شکل متقابل
iteraction	عمل متقابل
cross index	شاخص متقابل
inter play	اثر متقابل
interaction curve	خم کنش متقابل
countermeasure	اقدام متقابل
countermeasures	اقدامات متقابل
cross bill	شکایت متقابل
cross feed	خورد متقابل
mutual induction	القای متقابل
mutual assistance	کمک متقابل
m	القاگری متقابل
logrolling	همکاری متقابل
interdependency	اتکاء متقابل
reciprocal	متقابل معکوس
counter-measure	اقدام متقابل
cross-reference	ارجاع متقابل
cross-references	مراجعه متقابل
counter purchase	خرید متقابل
cross-references	ارجاع متقابل
interrelationship	رابطه متقابل
interrelationships	رابطه متقابل
cross check	بررسی متقابل
cross-check	بررسی متقابل
cross-checked	بررسی متقابل
cross-checking	بررسی متقابل
cross-checks	بررسی متقابل
cross-reference	مراجعه متقابل
cross reference	ارجاع متقابل
reciprocal	عمل متقابل
recrimination	اتهام متقابل
recrimination	تهمت متقابل
recriminations	اتهام متقابل
recriminations	تهمت متقابل
interplay	اثر متقابل
interaction	اثر متقابل
interaction	کنش متقابل
interaction	عمل متقابل
cross reference	مراجعه متقابل
counter-measures	اقدام متقابل
interdependence	اتکاء متقابل
interdependence	وابستگی متقابل
reciprocal trading	مبادله متقابل
transinformation	اگاهی متقابل
counter propaganda	تبلیغ متقابل
counter attraction	کشش متقابل
counter claim	دعوی متقابل
counter credit	اعتبار متقابل
counter current	جریان متقابل
counter fire	اتش متقابل
counter gambit	گامبی متقابل
counter offensive	پدافند متقابل
counter offensive	حمله متقابل
counter offer	پیشنهاد متقابل
counter offer	عرضه متقابل
reciprocation	عمل متقابل
back pressure	فشار متقابل
antitype	نوع متقابل
retaliation	عمل متقابل
reciprocity	عمل متقابل
proportional	متقابل یا هماهنگ
mutual	متقابل یا متقابله
set off	دعوی متقابل
counter	ضربت متقابل
countered	ضربت متقابل
countering	ضربت متقابل
social interaction	کنش متقابل اجتماعی
scandinavian defence	دفاع متقابل مرکزی
repost	ضربه متقابل زدن
intract	عمل متقابل کردن
intervisibility	قابلیت دید متقابل
cross magnetizing	میدان مغناطیسی متقابل
rebuttal	عمل متقابل پس زنی
rebutting	جواب متقابل دادن
rebutted	جواب متقابل دادن
counteracts	عمل متقابل کردن
countercheck	سرزنش وتوبیخ متقابل
counterattack	حمله متقابل کردن
benoni counter gambit	گامبی متقابل بنونی
centre counter defence	دفاع متقابل مرکزی
counteracting	عمل متقابل کردن
counteract	عمل متقابل کردن
counter purchase	داد وستد متقابل
counter current principle	اصول جریان متقابل
coefficient of mutual induction	ضریب القای متقابل
retort	جواب متقابل تلافی
conversion transconductance	رسانایی متقابل وارون

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com