Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (10 milliseconds)
English	Persian
shabbier	کهنه ژنده
shabbiest	کهنه ژنده
shabby	کهنه ژنده
Search result with all words
ragpicker	کهنه و ژنده جمع کن
Other Matches
shabbly	ژنده
tatty	ژنده
tatters	ژنده
tattered	ژنده
peeled	ژنده
in rags	ژنده
torn to ribbons	ژنده
raggedy	ژنده
rag	ژنده
rags	ژنده
ragamuffins	ژنده پوش
tattered	ژنده پوش
shabby genteel	ژنده پوش
duddy	ژنده پوش
duddie	ژنده پوش
ragged	ناهموار ژنده
clothed in rags	ژنده پوش
caddis	جامه ژنده
caddice	جامه ژنده
raggelly	ژنده وار
ragamuffin	ژنده پوش
clouted	پارچه کهنه کهنه
clout	پارچه کهنه کهنه
clouting	پارچه کهنه کهنه
clouts	پارچه کهنه کهنه
duds	رخت وپخت ژنده
tatterdemalion	ادم ژنده پوش
shabbly	لئیم ژنده پوش
tatter	لباس پاره پاره ژنده پوش
outworn	کهنه
pokiest	کهنه
crusted	کهنه
rungs	کهنه
run-down	کهنه
dowdy	کهنه
run down	کهنه
lint	کهنه
stale	کهنه
poky	کهنه
worn out	کهنه
fogram	کهنه
age old	کهنه
age-old	کهنه
antique	کهنه
antiques	کهنه
dossil	کهنه
behind the times	کهنه
by gone	کهنه
obsolescent	کهنه
antiquated	کهنه
gray	کهنه
worn-out	کهنه
musty	کهنه
kettle holder	کهنه
tatters	کهنه
pokey	کهنه
out of d.	کهنه
mucid	کهنه
knacker	کهنه خر
wadding	کهنه
timeworn	کهنه
ragman	کهنه خر
trity	کهنه
trite	کهنه
archaic	کهنه
obsolete	کهنه
olden	کهنه
rags	کهنه
rag	کهنه
fustiest	کهنه
wad	کهنه
fustier	کهنه
tacky	کهنه
weatherbeaten	کهنه
behindhand	کهنه
old-fashioned	کهنه
pokier	کهنه
shabbly	کهنه
ragged	کهنه
fusty	کهنه
obsolescence	کهنه گی
wads	کهنه
weatherworn	کهنه
worm eaten	کهنه
duddie	کهنه پوش
ragman	کهنه فروش
sour dough	کهنه کار
A pair of old pants ( trousers ) .	یک شلوار کهنه
boneman	کهنه فروش
codex	دستخط کهنه
stale joke	جوک کهنه
fripper	کهنه فروش
old wool	پشم کهنه
fripperer	کهنه فروش
thread bare	فرش کهنه
uptight	کهنه پرست
unreconstructed	کهنه پرست
dodos	کهنه پسند
dodoes	کهنه پسند
dodo	کهنه پسند
wash linen	کهنه فرفشویی
wall rue	سداب کهنه
unworn	کهنه نشده
the old world	جهان کهنه
rag picker	کهنه برچین
pseudo archaic	کهنه نما
fuddy-duddies	کهنه اندیش
obsolesce	کهنه شدن
ogygian	بسیار کهنه
duddy	کهنه پوش
fogyish	کهنه پرست
fogyism	کهنه پرستی
green meat	گوشت کهنه
hunkerism	کهنه پرستی
fuddy-duddy	کهنه اندیش
superannuate	کهنه شدن
veteran	کهنه کار
ages	کهنه کردن
lint	کهنه فتیله
superannuated	زیاد کهنه
back number	شماره کهنه
age	کهنه کردن
back number	چیز کهنه
mouldy	کهنه وفاسد
back numbers	شماره کهنه
back numbers	چیز کهنه
Neanderthal	خیلی کهنه
obscurantism	کهنه پرستی
wad	کهنه نمد
veterans	کهنه سرباز
veterans	کهنه کار
dab	کهنه را نم زدن
dabbed	کهنه را نم زدن
dabs	کهنه را نم زدن
aging	کهنه کردن
aging	کهنه شدن
rags	کهنه شدن
rag	کهنه شدن
ancient	کهن کهنه
wads	کهنه نمد
veteran	کهنه سرباز
old timer	کهنه کار
older	پیرانه کهنه
oldest	پیرانه کهنه
oldest	کهنه کار
old	پیرانه کهنه
old	کهنه کار
old-timers	کهنه کار
duds	رخت کهنه
junk	کهنه و کم ارزش
older	کهنه کار
old-timer	کهنه کار
antiquate	کهنه کردن
dead	منسوخ کهنه
antediluvian	ادم کهنه پرست
Antiguated	آنتیک ،کهنه،قدیمی
tampon	پنبه یا کهنه قاعدگی
outwear	کهنه شدن گذراندن
back out	کهنه و فرسوده شدن
to pick rags	کهنه برچینی کردن
bibliopolism	فروش کتابهای کهنه
stager	ادم کهنه کار
bric a brac	اشیاء کهنه وعتیقه
dishcloths	کهنه فرف شویی
sea dog	ملوان کهنه کار
wear out	کهنه و فرسوده شدن
passe	کهنه مسلک گذشته
glass cloth	کهنه شیشه پاک کن
tampons	پنبه یا کهنه قاعدگی
hach	زیاداستعمال کردن کهنه
knackery	جنس بنجل و کهنه
trade something in <idiom>	تعویض وسایل کهنه
dishcloth	کهنه فرف شویی
one nails drives another	غم جدید غم کهنه را بر از یاد
paleology	دانش چیزهای کهنه
he has seen sevice	کهنه کار است
jalopy	اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
he is a past master in	او در استاد یا کهنه کار است
God bless [you] !	خدا حافظ [واژه کهنه]
jalopies	اتومبیل یا هواپیمای کهنه واسقاط
junk	طناب کهنه کاغذ پاره
Old clothes ( houses ) .	لباس ( خانه های) کهنه
She's quite a back number. <idiom>	او [زن] آدم کهنه فکری است.
vetted	بیطاری کردن کهنه سرباز
vets	بیطاری کردن کهنه سرباز
vet	بیطاری کردن کهنه سرباز
age	: پیرشدن پیرنماکردن کهنه شدن
snot rag	کهنه بینی پاک کنی
ragbag	کیف لباسهای کهنه و بی مصرف
old fashioned	کهنه پرست محافظه کار
demode	ازمد افتاده کهنه شده
dish towel	کهنه فرف خشک کنی
well-worn	زیاد کار کرده کهنه
modified stock car	اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
articlcs of virtu	کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
well worn	زیاد کار کرده کهنه
bibliopoly	فروش کتابهای کهنه یاعتیق
fossilizing	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilising	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن
fossilised	سخت ومتحجرشدن کهنه شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com