English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
fully paid که حقوق خودراتمام میگیرد
Other Matches
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
detention of pay ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
that right inheres in him ان حق باو تعلق میگیرد
hydraulic cement سیمانی که در زیر اب میگیرد
airy-fairy کسی که خود را میگیرد
candlelit اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
lunt کبریتی که بکندی اتش میگیرد
it is very easily done بسیار اسان انجام میگیرد
heliograph دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
the freak takes him وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
hookers قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
hooker قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
fusion reactor راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
bass clef کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
aneroid فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
nursling بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
quarterback بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterbacks بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
it is ridiculously small بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
kelson or keelson کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
outwork قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
cross to bear/carry <idiom> رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
decalescence point دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
governesses زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
working section قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
perfect infinitive مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
geomancer کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
bridges سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
bridged سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
design strength مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
naturally aspirated engine موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
haulage پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
hung start شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
fusion welding اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
solarium اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solariums اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
accent mark علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
normative economics اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
undertaker کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
stage payments پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
constant speed drive چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
laws حق حقوق
rights حقوق
duties حقوق
jurisprudence حقوق
civil حقوق
stipends حقوق
stipend حقوق
jus حقوق
pay check چک حقوق
law حقوق
laws حقوق
law حق حقوق
pay حقوق
paying حقوق
pays حقوق
salaries حقوق
salary حقوق
half pay حقوق ناتمام
gentlemen of the robe حقوق دانها
gentleman of the long robe حقوق دان
harbour dues حقوق بندر
export tariff حقوق صادرات
jus cipile حقوق مدنی
customs duty حقوق گمرکی
jurisprudent حقوق دان
jurisconsult حقوق دان
import charge حقوق واردات
islamic law حقوق اسلامی
political rights حقوق سیاسی
import tariff حقوق واردات
indefeasible rights حقوق پا برجا
import duty حقوق واردات
export duty حقوق صادرات
export charge حقوق صادرات
jus cipile حقوق مدنی رم
customs dutios حقوق گمرکی
customs duties حقوق گمرکی
custom duties حقوق گمرکی
criminal low حقوق جنایی
criminal low حقوق جزا
criminal law حقوق جزا
constitutional law حقوق اساسی
customs tariff حقوق گمرکی
full pay حقوق تمام
foreign law حقوق خارجی
family law حقوق خانواده
faculty of law دانشکده حقوق
droppage کسر حقوق
detention of pay ضبط حقوق
indisputable rights حقوق ثابته
jus gentium حقوق ملتها
underpay کم حقوق دادن
take-home pay حقوق خالص
property rights حقوق مالکیت
private law حقوق خصوصی
preventive justice حقوق تامینی
theory of law فلسفه حقوق
philosophy of law فلسفه حقوق
personal right حقوق شخصی
personal right حقوق فردی
public law حقوق عمومی
vindication of rights استیفای حقوق
substantive law حقوق ذاتی
wage bill لیست حقوق
sources law منابع حقوق
wage earners حقوق بگیران
salary increase اضافه حقوق
salary increase افزایش حقوق
rights of throne حقوق سلطنت
retiring pension حقوق بازنشستگی
retired pay حقوق بازنشستگی
regular salary حقوق ثابت
regular salary حقوق دائمی
woman's rights حقوق نسوان
quayage حقوق بندری
written laws حقوق مدون
pay order سندپرداخت حقوق
maritime law حقوق دریایی
marital rights حقوق شوهری
He was put on trial. او محاکمه شد. [حقوق]
leave with pay مرخصی با حقوق
school of law دانشکده حقوق
lawfaculty دانشکده حقوق
law of treaties حقوق معاهدات
law of the staple حقوق تجارت
law of obligations حقوق تعهدات
law merchant حقوق تجارت
law faculty دانشکده حقوق
labour law حقوق کار
l.l.d دکتر در حقوق
in my presence در حضور من [حقوق]
old age pension حقوق بازنشستگی
natural law حقوق طبیعی
municipal law حقوق داخلی
pay roll لیست حقوق
money list لیست حقوق
money income مزد و حقوق
matrimonial rights حقوق زناشویی
keelage حقوق بندری
stipendiary حقوق بگیر
jurisprudence حقوق الهی
salaried دارای حقوق
salaried حقوق بگیر
enfranchisement اعطای حقوق
administrative law حقوق اداری
annuitant حقوق بگیر
common-law حقوق عرفی
law حقوق عدالت
law علم حقوق
equity تساوی حقوق
equities تساوی حقوق
barristers حقوق دان
barrister حقوق دان
laws حقوق عدالت
pension حقوق بازشنستگی
human rights حقوق بشر
due سر رسد حقوق
common law حقوق عرفی
civil rights حقوق مدنی
civil rights حقوق اجتماعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com