English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
electroluminescing که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
Other Matches
electroluminescent قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
answering tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answered tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answer tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
answers tone ی که مودم پاسخگو پیش از تغییر مسیر انتشار میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gates مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
amplifier مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
NOR function = مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
calculators ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
calculator ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
amplifiers مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
NOT function مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
MAPI که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
communication مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
bayonetting سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
multiplan یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد
bayonetted سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
bayonets سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
analyzer وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد
bayonet سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد
and دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
filter مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
captions کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
caption کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد
bandpass filter فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
filters مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
modulator مدار الکترونیکی که سیگنال را طبق سیگنال اعمال شده تغییر میدهد
diode قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
rubber banding قابلیتی از CAD که به یک مولفه اجازه میدهد تا درطول صفحه نمایش بوسیله قلم الکترونیکی یا دستگاه ماوس به مکان مورد نظرکشیده شود
quoting خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
iceblink روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
dissemination انتشار اخبار انتشار اطلاعات
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
midi واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
flash عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashed عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
cybernetics مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
logical حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
dma UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
coordinated illumination روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
graphics پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
report انتشار
issues انتشار
currency انتشار
progation انتشار
reported انتشار
currencies انتشار
pervasion انتشار
publishment انتشار
omission انتشار
diffusion انتشار
issue انتشار
dissemination انتشار
issued انتشار
dispersion انتشار
omissions انتشار
propagation انتشار
publication انتشار
newsreader انتشار
issuance انتشار
effluxion انتشار
promulgation انتشار
effluence انتشار
publicity انتشار
spreading انتشار
irradiation انتشار
incidence انتشار
reports انتشار
publications انتشار
proclamation انتشار
proclamations انتشار
broadcasts انتشار
broadcast انتشار
emission انتشار
emissions انتشار
electron emmission انتشار الکترون
circulations انتشار جریان
load spread انتشار نیرو
money creation انتشار پول
antenna pattern انتشار انتن
light emission انتشار نور
immission انتشار خارجی
newsworthy قابل انتشار
image speard انتشار تصویر
emissivity قابلیت انتشار
diffusible قابل انتشار
diffusion coefficient ضریب انتشار
electronic emission انتشار الکترونها
publish انتشار دادن
to bruit abroad انتشار دادن
thought broadcasting انتشار فکر
emissions انتشار امواج
emission انتشار امواج
sound propagation انتشار صوت
issue انتشار دادن
republication انتشار مجدد
velocity of propagation سرعت انتشار
wave motion انتشار موج
wave propagation انتشار موج
advertise انتشار دادن
circulation انتشار جریان
noise انتشار دادن
noises انتشار دادن
propagation sequence مرحله انتشار
propagation delay تاخیر انتشار
diffusion انتشار نور
propagandize انتشار دادن
promulgation of the laws انتشار قوانین
diffusion انتشار پخش
propagation sequence تسلسل انتشار
issues انتشار دادن
published انتشار دادن
publishes انتشار دادن
issued انتشار دادن
propagation constant ثابت انتشار
conductivity ضریب هدایت یا انتشار
issue انتشار دادن صدور
soundboard عامل انتشار عقاید
spread منتشر شدن انتشار
circulative انتشار دهنده یا یابنده
issues انتشار دادن صدور
issued انتشار دادن صدور
conical scanning انتشار مخروطی امواج
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
spreads منتشر شدن انتشار
efflux انتشار بخارج جریان
error propagation انتشار خطا [ریاضی]
sounding board عامل انتشار عقاید
sounding boards عامل انتشار عقاید
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
promulgating انتشار دادن ترویج کردن
promulgates انتشار دادن ترویج کردن
promulgated انتشار دادن ترویج کردن
propagated انتشار دادن پخش کردن
issuable قابل صدور انتشار دادنی
propagate انتشار دادن پخش کردن
propagates انتشار دادن پخش کردن
advertises اعلان کردن انتشار دادن
advertised اعلان کردن انتشار دادن
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
propagating انتشار دادن پخش کردن
promulgate انتشار دادن ترویج کردن
lighting روشنایی
clearness روشنایی
night light روشنایی شب
rushlight روشنایی کم
peeping روشنایی کم
peeped روشنایی کم
peep روشنایی کم
luminosity روشنایی
illuminations روشنایی
luminance روشنایی
electric lighting روشنایی
peeps روشنایی کم
luminouity روشنایی
light روشنایی
lighted روشنایی
lightness روشنایی
lightest روشنایی
illumination روشنایی
supervisory 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
capital stock سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
earth shine روشنایی خاکستری
emergency lighting روشنایی اضطراری
optics علم روشنایی
ray روشنایی تشعشع
decorative ligthing روشنایی تزیینی
phosphorescence روشنایی شب تابی
continuous illumination روشنایی مداوم
flash روشنایی مختصر
electric light روشنایی برقی
earth light روشنایی خاکستری
direct lighting روشنایی مستقیم
country life زندگی روشنایی
illuminations شدت روشنایی
illumination شدت روشنایی
glare روشنایی زننده
looms هاله روشنایی
looming هاله روشنایی
loomed هاله روشنایی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com