Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (13 milliseconds)
English
Persian
lop sided
کوتاه و بلند
Search result with all words
sag
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sags
یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
dactyl
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
iamb
یک هجای کوتاه و یک هجای بلند
landing net
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
mismatch
دفاع بازیگر کوتاه قد در برابرحریف بلند
stop and go
پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
trochaic
مرکب از دو هجا که یکی بلند و دومی کوتاه باشد
trochee
وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
long and short stitch
کوکه ای کوتاه بلند
Short medium and long wave
موج کوتاه ومتوسط و بلند
corn-effect
ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
long-and-short work
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
Other Matches
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
tall
بلند
eton collan
بلند
tall
قد بلند
tallest
بلند
willowy
بلند
highs
بلند
skyscraper
بلند
skyscrapers
بلند
highest
بلند
long
بلند
loftily
بلند
longed
بلند
longs
بلند
upland
بلند
longest
بلند
high grown
بلند قد
long-
بلند
highfalutin
بلند
forte
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
fortes
بلند
loudspeaker
بلند گو
grandiose
بلند
eminent
بلند
uplands
بلند
high
بلند
taller
بلند
amplifier
بلند گو
longer
بلند
amplifiers
بلند گو
towering
بلند
pointer
خط کش بلند
pointers
خط کش بلند
rumbustious
بلند
vociferous
بلند
talll
قد بلند
soaring
بلند
mouth filling
بلند
talll
بلند
megaphone
بلند گو
legged
پا بلند
megaphones
بلند گو
lengthwise
بلند
aloud
بلند
loudly
بلند
tallest
قد بلند
loud speaker
بلند گو
taller
قد بلند
shorter
کوتاه
synoptic
کوتاه
shortest
کوتاه
dumpy
کوتاه
liliputian
قد کوتاه
stunts
کوتاه
stunt
کوتاه
dwarfish
کوتاه
pigmy
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
little
کوتاه
scut
دم کوتاه
stunting
کوتاه
concise
کوتاه
short
کوتاه
of short duration
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
stocky
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
curtal
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
stockier
کوتاه
pygmy
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
pygmies
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
puny
قد کوتاه
low
کوتاه
stockiest
کوتاه
bas relif
کوتاه
miniatures
کوتاه
miniature
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
down
کوتاه
succinct
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
pigmies
کوتاه
lofty
بلند بزرگ
Catholics
بلند نظر
shandies
بلند رویایی
outdoor antenna
انتن بلند
mitts
دستکش بلند
mitt
دستکش بلند
oxlip
پامچال بلند
plyanthus
پامچال بلند
heists
بلند کردن
shandy
بلند رویایی
exalted
بلند مرتبه
loudmouthed
بلند اواز
loudish
اندکی بلند
loudish
کمی بلند
louden
بلند شدن
hoists
بلند کردن
long thrust
سخمه بلند
long term
بلند مدت
magnaimous
بلند نطر
gauntlet
دستکش بلند
heist
بلند کردن
bigmouthed
صدا بلند
blast furnace coke
کک کوره بلند
boisterous laughter
خنده بلند
moppy
کلفت بلند
gaff
خنده بلند
slender
بلند وباریک
long splice
پیوند بلند
Catholic
بلند نظر
lofty
بلند پایه
liberals
نظر بلند
lifting
بلند کردن
quick time
سر قدم بلند
lifts
بلند کردن
loud
باصدای بلند
lifted
بلند کردن
liberal
نظر بلند
slab sided
بلند ولاغر
rough
پست و بلند
roughest
پست و بلند
knee-high
بلند تا سر زانو
riser
بلند شونده
lift
بلند کردن
gauntlets
دستکش بلند
loud
بلند اوا
louder
باصدای بلند
magnanimity
بلند همتی
row de dow
صدای بلند
raised kerb
لبه بلند
raised kerb
جدول بلند
alp
قله بلند
aquacade
فوارهء بلند
prolong blast
سوت بلند
banquette
زمین بلند
anchor at short stay
لنگر بلند
alto relievo
برجسته بلند
louder
بلند اوا
loudest
باصدای بلند
loudest
بلند اوا
famous
بلند اوازه
alp
کوه بلند
shandygaff
بلند رویایی
heaved
بلند کردن
heave
بلند کردن
slam bang
با سر وصدای بلند
high pass
پاس بلند
arising
بلند شدن
high flying
بلند خیال
high flying
بلند پرواز
high crowned
نوک بلند
hessian boot
چکمه بلند
exalt
بلند کردن
exalting
بلند کردن
exalts
بلند کردن
ascend
بلند شدن
surged
موج بلند
arises
بلند شدن
high hurle
مانع بلند
uplands
زمین بلند
high hat
کلاه بلند
upland
زمین بلند
sonorous
قلنبه بلند
high grown
بلند بالا
surges
موج بلند
arise
بلند شدن
downland
چراگاه بلند
ascended
بلند شدن
ascends
بلند شدن
surge
موج بلند
elevates
بلند کردن
elevating
بلند کردن
elevated ground
زمین بلند
levitate
بلند شدن
gaberdine
ردای بلند
levitates
بلند شدن
elevate
بلند کردن
grandiloquence
بلند پروازی
gigas
رویش بلند تر
giant swing
تاب بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com