Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English
Persian
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
Other Matches
flare
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
sack
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
signals
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
line backer
مدافع پشتیبان خط تجمع
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
set back
مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
standoff half
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
dropouts
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-outs
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
drop-out
ضربه با پا در داخل خط 52یاردی بوسیله تیم مدافع
huddled
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddle
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
to sign up
قراردادی را امضا کردن
[اسم نویسی کردن]
To annul
[abrogate]
a contract
قراردادی را باطل کردن
award a contract
قراردادی را واگذار کردن
enter into an agreement
قراردادی را منعقد کردن
to enter into an agreement
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
to draw cuts
بوسیله چوبهای کوتاه وبلندقرعه کشیدن
chicken fight
سد کردن پی در پی راه مدافع
lyophilization
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
to scrape down
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
false starts
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
tight end
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
false start
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
ratten
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
wiping
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
interceded
پادر میانی کردن
intercede
پادر میانی کردن
interceding
پادر میانی کردن
intercedes
پادر میانی کردن
looser
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
interpage
در روی صفحههای میانی چاپ کردن یا نوشتن
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
by pass
بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
shield
بوسیله سپر حفظ کردن
shields
بوسیله سپر حفظ کردن
chafe
بوسیله اصطکاک گرم کردن
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
chafing
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes
بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
latches
بوسیله کلون محکم کردن
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
latch
بوسیله کلون محکم کردن
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
postcards
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
vector
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitating
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
postcard
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
vectors
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
electrolyze
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
photoengrave
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
vectorial
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
whet
عمل تیز کردن بوسیله مالش
roentgenize
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
to file a petition
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
gravitates
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
police
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to shield
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
to proclaim meetings
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
gravitate
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
policed
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
thermostat
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
gravitated
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
faradize
بوسیله القای برق معالجه کردن
thermostats
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
detruncate
کوتاه کردن
shear
کوتاه کردن
cut off
کوتاه کردن
correption
کوتاه کردن
to look in
کوتاه کردن
curtailed
کوتاه کردن
shortest
کوتاه کردن
to cut short
کوتاه کردن
stag
کوتاه کردن
stags
کوتاه کردن
truncate
کوتاه کردن
shorter
کوتاه کردن
short
کوتاه کردن
truncated
کوتاه کردن
shorten
کوتاه کردن
formulates
کوتاه کردن
formulated
کوتاه کردن
shortened
کوتاه کردن
abbreviating
کوتاه کردن
shortened
کوتاه تر کردن
truncating
کوتاه کردن
abbreviate
کوتاه کردن
shortens
کوتاه کردن
shortens
کوتاه تر کردن
abbreviates
کوتاه کردن
formulate
کوتاه کردن
truncates
کوتاه کردن
clipping
کوتاه کردن
formulating
کوتاه کردن
curtails
کوتاه کردن
curtail
کوتاه کردن
reefs
کوتاه کردن
curtailing
کوتاه کردن
abridge
کوتاه کردن
reef
کوتاه کردن
razee
کوتاه کردن
shortening in
کوتاه کردن
shorten
کوتاه تر کردن
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
psychanalyze
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
to file an application to somebody
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
percutaneous perspiration
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
labiovelar
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
scalded cream
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
talk out
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
chain shortening
کوتاه کردن زنجیری
foreshortened
کوتاه نمودار کردن
foreshortens
کوتاه نمودار کردن
docked
بریدن کوتاه کردن
poodles
پشم کوتاه کردن
heave short
کوتاه کردن زنجیر
shipshank
کوتاه کردن طولی
docks
بریدن کوتاه کردن
dock
بریدن کوتاه کردن
to rub through or along
سخت کوتاه کردن
foreshorten
کوتاه نمودار کردن
to make a long story short
<idiom>
قصه را کوتاه کردن
syncopate
از میان کوتاه کردن
poodle
پشم کوتاه کردن
shorten in cable
کوتاه کردن زنجیر
truncation error
خطای کوتاه کردن
clipping
عمل کوتاه کردن
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
seams
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seam
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
clipped
پشم چینی کوتاه کردن
brief
کوتاه کردن اگاهی دادن
clip
پشم چینی کوتاه کردن
briefest
کوتاه کردن اگاهی دادن
To deprive someone of access.
دست کسی را کوتاه کردن
for brevity's sake
از بهر کوتاه کردن مطلب
to bob one's head
کوتاه کردن موی سر کسی
clips
پشم چینی کوتاه کردن
clippings
پشم چینی کوتاه کردن
briefer
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed
کوتاه کردن اگاهی دادن
capitalization
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
maieutics
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
short ball
شوت کردن کوتاه توپ
[فوتبال]
final shaving
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
truncation
خطا ناشی از کوتاه کردن عدد
unlike signs
علامتهای متفاوت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com