English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
pedology کودک شناسی
Other Matches
entomology حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
infants کودک
tike کودک
infant کودک
toddler کودک نو پا
it ان کودک
babies کودک
baby کودک
bantling کودک
kinchin کودک
toddlers کودک نو پا
child کودک
tyke کودک
chits کودک
chit کودک
psychbiology علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
carrycot صندلی کودک
infanticide کودک کشی
feral child کودک وحشی
child psychology روانشناسی کودک
kidding کودک بچه
kidded کودک بچه
kid کودک بچه
kindergartens باغ کودک
kindergarten باغ کودک
child psychiatry روانپزشکی کودک
suckles کودک شیرخوار
suckled کودک شیرخوار
suckle کودک شیرخوار
child law حقوق کودک
child study کودک پژوهی
child development رشد کودک
child centered کودک محور
rejected child کودک مطرود
puerilism کودک منشی
puerilism کودک خویی
babyish کودک مانند
nurseries مهد کودک
carrycots صندلی کودک
pediatrics پزشکی کودک
day care center مهد کودک
infantilism کودک ماندگی
schoolchildren کودک دبستانی
schoolchild کودک دبستانی
nursery مهد کودک
suckling کودک شیرخواره
childproof کودک ایمن
bionomics زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
child guidance clinic درمانگاه راهنمایی کودک
suckling کودک شیر خوار
child rearing practices شیوههای پرورش کودک
wolf child کودک گرگ پرورده
eros صورت کودک بالدار
problem child کودک مشکل افرین
pedometer رشد سنج کودک
child abuse بهره کشی از کودک
pedimeter رشد سنج کودک
enelicomorphism بزرگسال انگاری کودک
backward child کودک عقب مانده
toddle کودک تازه براه افتاده
toddled کودک تازه براه افتاده
weanling کودک تازه از شیر گرفته
toddles کودک تازه براه افتاده
toddling کودک تازه براه افتاده
pedagogy فن اموزش وپرورش کودک للگی
babes کودک شخص ساده و معصوم
toddlers کودک تازه براه افتاده
toddler کودک تازه براه افتاده
babe کودک شخص ساده و معصوم
immunogenetics رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
dewy-eyed معصوم و پاک چون کودک بی گناه
childlike ساده وبی الایش کودک مانند
dewy eyed معصوم و پاک چون کودک بی گناه
nurser شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
teething ring حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal. مانند هر کودک، او [زن] وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
Cupid خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
zoo ecology قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
neurologic وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology گونه شناسی نوع شناسی
kinematics حرکت شناسی جنبش شناسی
ornithology پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
pathologically از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
oenology می شناسی شراب شناسی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
areodetic مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
angiology رگ شناسی
somatology تن شناسی
toxicology سم شناسی
ichnolighology رد پا شناسی
anthography گل شناسی
technology فن شناسی
hydrology اب شناسی
appreciative حق شناسی
technologies فن شناسی
gratefulness حق شناسی
graphology خط شناسی
neurology پی شناسی
palmistry کف شناسی
chirognomics کف شناسی
pterography پر شناسی
sferics جو شناسی
appreciatively حق شناسی
pyrtretology تب شناسی
earth science خاک شناسی
insectology حشره شناسی
dialectology گویش شناسی
iconology شمایل شناسی
sense of duty <adj.> وظیفه شناسی
kinematic جنبش شناسی
laryngology حنجره شناسی
kymatology موج شناسی
kinology جنبش شناسی
lexicology واژه شناسی
earth science زمین شناسی
kinesiology حرکت شناسی
kinematics حرکت شناسی
lexicology واژگان شناسی
limnology دریاچه شناسی
limnology اب شیرین شناسی
dutifulness وفیفه شناسی
kinematics جنبش شناسی
gemmology جواهر شناسی
glossology زبان شناسی
teppetology فرش شناسی
glottology زبان شناسی
ichthyology ماهی شناسی
haematology خون شناسی
epistemology معرفت شناسی
helminthology کرم شناسی
epistemology شناخت شناسی
hematology خون شناسی
glaciology یخبندان شناسی
eschatology اخرت شناسی
geostrategy زمین شناسی
fossilology فوسیل شناسی
fossilogy سنگواره شناسی
fluidics سیلا ن شناسی
fault datagnosis عیب شناسی
etiology سبب شناسی
ethology کردار شناسی
enology شراب شناسی
esthetics زیبایی شناسی
constructivism ضد زیبایی شناسی
embryology رویان شناسی
hydrology مبحث اب شناسی
hypnology خواب شناسی
iamatology درمان شناسی
educational technology فن شناسی اموزشی
iconology پیکر شناسی
immunology ایمنی شناسی
Ecclesilogy کلیسا شناسی
herpetology خزنده شناسی
enterology روده شناسی
enzymology انزیم شناسی
histology بافت شناسی
horology وقت شناسی
hydrologic وابسته به اب شناسی
hydrologist متخصص اب شناسی
enviromental biology بوم شناسی
entomologize در حشره شناسی
indology هند شناسی
phonics صدا شناسی
typology نشانه شناسی
typology سنخ شناسی
sexology جنس شناسی
topology مکان شناسی
reflexology بازتاب شناسی
rhinology بینی شناسی
scatology مدفوع شناسی
science of geology زمین شناسی
selenography ماه شناسی
selenology ماه شناسی
therapeutics درمان شناسی
psychologt روان شناسی
uranology اسمان شناسی
physignomy قیافه شناسی
numismatology مدال شناسی
phytology گیاه شناسی
planetology سیاره شناسی
plutology ثروت شناسی
volcanology اتشفشان شناسی
politcs سیاست شناسی
virology ویروس شناسی
proctology مقعد شناسی
programatics برنامه شناسی
victimology قربانی شناسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com