Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
English
Persian
infantilism
کودک ماندگی
Other Matches
weariness
ماندگی
staleness
ماندگی
retardation
عقب ماندگی
autism
در خود ماندگی
languor
ماندگی پژمردگی
backwardness
عقب ماندگی
lags
عقب ماندگی
lagged
عقب ماندگی
lag
عقب ماندگی
underdevelopment
عقب ماندگی
spinsterhood
خانه ماندگی
underdevelopment
عقب ماندگی گسترشی
mental retardation
عقب ماندگی ذهنی
mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی
demurrage
خسارت بیکار ماندگی
hypophrenia
عقب ماندگی ذهنی
mental subnormality
عقب ماندگی ذهنی
oligophrenia
عقب ماندگی ذهنی
mental deficiency
عقب ماندگی روانی وفکری
secondary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی ثانوی
mongolism
عقب ماندگی مغول وارگی
borderline mental retardation
عقب ماندگی ذهنی مرزی
primary mental deficiency
عقب ماندگی ذهنی نخستین
in the hole
<idiom>
قرض داشتن ،عقب ماندگی مالی
catch up
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
baby
کودک
infant
کودک
kinchin
کودک
bantling
کودک
infants
کودک
babies
کودک
child
کودک
chits
کودک
chit
کودک
it
ان کودک
toddlers
کودک نو پا
toddler
کودک نو پا
tyke
کودک
tike
کودک
feral child
کودک وحشی
day care center
مهد کودک
child study
کودک پژوهی
rejected child
کودک مطرود
carrycots
صندلی کودک
carrycot
صندلی کودک
childproof
کودک ایمن
schoolchild
کودک دبستانی
puerilism
کودک منشی
schoolchildren
کودک دبستانی
pedology
کودک شناسی
pediatrics
پزشکی کودک
puerilism
کودک خویی
child psychology
روانشناسی کودک
child psychiatry
روانپزشکی کودک
nurseries
مهد کودک
kidding
کودک بچه
kid
کودک بچه
kindergarten
باغ کودک
suckles
کودک شیرخوار
suckled
کودک شیرخوار
suckling
کودک شیرخواره
suckle
کودک شیرخوار
nursery
مهد کودک
kidded
کودک بچه
child law
حقوق کودک
babyish
کودک مانند
child development
رشد کودک
infanticide
کودک کشی
child centered
کودک محور
kindergartens
باغ کودک
wolf child
کودک گرگ پرورده
pedometer
رشد سنج کودک
problem child
کودک مشکل افرین
eros
صورت کودک بالدار
child rearing practices
شیوههای پرورش کودک
child guidance clinic
درمانگاه راهنمایی کودک
suckling
کودک شیر خوار
enelicomorphism
بزرگسال انگاری کودک
pedimeter
رشد سنج کودک
backward child
کودک عقب مانده
child abuse
بهره کشی از کودک
babe
کودک شخص ساده و معصوم
babes
کودک شخص ساده و معصوم
toddle
کودک تازه براه افتاده
pedagogy
فن اموزش وپرورش کودک للگی
toddlers
کودک تازه براه افتاده
weanling
کودک تازه از شیر گرفته
toddling
کودک تازه براه افتاده
toddled
کودک تازه براه افتاده
toddles
کودک تازه براه افتاده
toddler
کودک تازه براه افتاده
dewy eyed
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
childlike
ساده وبی الایش کودک مانند
dewy-eyed
معصوم و پاک چون کودک بی گناه
nurser
شیشه درجه دار برای شیردادن کودک
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
cupids
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
teething ring
حلقه لاستیکی مخصوص گازگرفتن کودک تا دندان در اورد
Cupid
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com