English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
spurt کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurted کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurting کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
spurts کوشش ناگهانی وکوتاه جنبش تند وناگهانی
Other Matches
saltation جنبش ناگهانی
libration جنبش ترازویی و حرکت موازنهای جنبش نمایان ماه
resistance force جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
pang احساس بد وناگهانی
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flipped ضربت سبک وناگهانی
flip ضربت سبک وناگهانی
upsurge قیام فوری وناگهانی
pangs اضطراب سخت وناگهانی
brainstorm فکر بکر وناگهانی
brainstorms فکر بکر وناگهانی
knap : ضربه محکم وناگهانی
pang اضطراب سخت وناگهانی
flips ضربت سبک وناگهانی
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
coup de theatre تغییر مهیج وناگهانی نمایش
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
snubbing پهن وکوتاه
snubbed پهن وکوتاه
snub پهن وکوتاه
snubs پهن وکوتاه
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
catnapping خواب سبک وکوتاه
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
snub کلفت وکوتاه سرزنش
catnaps خواب سبک وکوتاه
catnapped خواب سبک وکوتاه
catnap خواب سبک وکوتاه
hacked سرفه خشک وکوتاه چاک
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
hack سرفه خشک وکوتاه چاک
stunted tree درخت رشد نکرده وکوتاه
hacks سرفه خشک وکوتاه چاک
hoariness پوشیدگی ازموهای سفید وکوتاه
mess jacket ژاکت تنگ وکوتاه مردانه
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
fluffing موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffs موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluffed موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
fluff موهای نرم وکوتاه اطراف لب وگونه کرکدار شدن
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
endeavor کوشش
agonism کوشش
endevour کوشش
effortlessly بی کوشش
effort کوشش
assays کوشش
effortless بی کوشش
stretched کوشش
stretches کوشش
assay کوشش
efforts کوشش
conatus کوشش
stretch کوشش
fists کوشش
trial کوشش
attempts کوشش
scrambling کوشش
trials کوشش
scrambled کوشش
scramble کوشش
worked کوشش
muss کوشش
strugglingly با کوشش
stru gglingly با کوشش
attempting کوشش
fist کوشش
work کوشش
attempted کوشش
scrambles کوشش
attempt کوشش
slogged کوشش سخت
slog کوشش سخت
tugs کشش کوشش
striving کوشش کردن
labored زحمت کوشش
dead lift کوشش بیهوده
strives کوشش کردن
striven کوشش کردن
flash in the pan کوشش بیهوده
tugging کشش کوشش
slogging کوشش سخت
slogs کوشش سخت
diligency کوشش پیوسته
diligence کوشش پیوسته
tries ازمون کوشش
trial and error کوشش و خطا
an abortive attempt کوشش بیهوده
tries کوشش کردن
strived کوشش کردن
strive کوشش کردن
dead pull کوشش بیهوده
all out بامنتهای کوشش
bustle تقلا کوشش
bend کوشش کردن
try کوشش کردن
attempt کوشش کردن
attempting کوشش کردن
attempts کوشش کردن
bustles تقلا کوشش
labored کوشش کردن
bustled تقلا کوشش
labors زحمت کوشش
labors کوشش کردن
labour زحمت کوشش
labour کوشش کردن
catch trial کوشش مچ گیری
assays کوشش کردن
to exert oneself کوشش کردن
strenuosity کوشش بلیغ
lostlabour کوشش بیهوده
attempted کوشش کردن
labor کوشش کردن
inapplocation دریغ از کوشش
labor زحمت کوشش
to make an effort کوشش کردن
industriousness سعی و کوشش
ineffectual struggle کوشش بیهوده
try ازمون کوشش
assay کوشش کردن
spasmodic efforts کوشش متناوب
tug کشش کوشش
to bend effort کوشش کردن
tugged کشش کوشش
steadily باسعی و کوشش
to f. a dead horse کوشش بی فایده کردن
pegs کوشش کردن درجه
peg کوشش کردن درجه
the utmost limits دورترین منتهای کوشش
henpeck کوشش درمداخلات جزئی
when it came to a push چون هنگام کوشش
utmost منتهای کوشش حداکثر
unsought کوشش نشده ناخواسته
agonistic پهلوانی کوشش امیز
vicarious trial and error کوشش و خطای نمادی
to milk the ram کوشش بیهوده کردن
fizzle کوشش مذبوحانه شکست
strains کوشش زیاد کردن
painstacking زحمت سعی و کوشش
strains کوشش درد سخت
strain کوشش زیاد کردن
to run one's head aginst a w کوشش بیفایده کردن
strain کوشش درد سخت
try and came کوشش کنید که بیائید
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
to endeavor after anything در پی چیزی کوشش کردن
to break butterfly on wheel کوشش بیهوده کردن
hands down بدون کوشش بسهولت
to pull at a pipe با کوشش اب از لولهای کشیدن
to beat the air کوشش بیهوده کردن
jiggled جنبش
stir جنبش
jiggles جنبش
kinesis جنبش
kinesodic جنبش بر
kinesthesis حس جنبش
vibration جنبش
stirred جنبش
jiggling جنبش
rising جنبش
heartbeats جنبش
jiggle جنبش
heartbeat جنبش
stock still بی جنبش
bustles جنبش
bustled جنبش
bustle جنبش
stock-still بی جنبش
the r. جنبش
on the move در جنبش
rocking جنبش
oscillations جنبش
oscillation جنبش
actions جنبش
action جنبش
stirs جنبش
libration جنبش
leger or ledger بی جنبش
stirrings جنبش
inactive بی جنبش
motioned جنبش
immotile بی جنبش
immobile بی جنبش
inanition جنبش
vibratility جنبش
motioning جنبش
swing جنبش
swings جنبش
mobility جنبش
passively بی جنبش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com