English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
couponing کوپن بندی
Other Matches
coupons کوپن
coupon کوپن
meal ticket کوپن غذا
meal tickets کوپن غذا
turnstiles تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineament طرح بندی صورت بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
classification طبقه بندی رده بندی
wording جمله بندی کلمه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
phasing مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
laced بندی
funicular بندی
striation خط بندی
waterproofing اب بندی
mud sill ته بندی
queuing صف بندی
humidity insulation نم بندی
humidity insulation اب بندی
snacks ته بندی
snack ته بندی
commisural بندی
sealing off اب بندی
commissural بندی
patching سر هم بندی
alignments صف بندی
neuration رگ بندی
alignment صف بندی
hermetic sealing اب بندی
seal اب بندی
nailed up سر هم بندی
queing صف بندی
articular بندی
lapping اب بندی
trimerous سه بندی
seals اب بندی
funiculars بندی
vanation رگ بندی
taping ته بندی
patchery سرهم بندی
tabulate جدول بندی
scheme of colour رنگ بندی
wagering شرط بندی
taxonomy طبقه بندی
packages بسته بندی
seal bars میلههای اب بندی
rootage ریشه بندی
pluralization جمع بندی
sealings بتونه اب بندی
sealing joint اتصال اب بندی
formulation صورت بندی
phantasma چشم بندی
sealing liquid مایع اب بندی
sealing screw پیچ اب بندی
grade درجه بندی
packages عدل بندی
ring clossure حلقه بندی
rhyme scheme قافیه بندی
packaged بسته بندی
reticulation شبکه بندی
packaged عدل بندی
paging صفحه بندی
package عدل بندی
regimentalation گروه بندی
rank رتبه بندی
package بسته بندی
ranked رتبه بندی
scheduling queue صف زمان بندی
paragraphic بندی فقرهای
taxonomies طبقه بندی
premunition پیش بندی
sealing wax موم اب بندی
queuing theory نظریه صف بندی
ranks رتبه بندی
grades درجه بندی
tinkering سرهم بندی
triangulation مثلث بندی
triangularization مثلث بندی
sealing اب بندی کردن
partitioning جزء بندی
trelliswork داربست بندی
toe protection پاشنه بندی
to take a snack ته بندی کردن
to pin up بی بندی کردن
to nails up سر هم بندی کردن
to mull a mull of سر هم بندی کردن
to make a muddle of سر هم بندی کردن
to make a mess of سر هم بندی کردن
terracing تراس بندی
typification سنخ بندی
typification طبقه بندی
venation رگه بندی
tinkers سرهم بندی
sorting طبقه بندی
watertight facing پرده اب بندی
watertight diaphragm پرده اب بندی
watertight core هسته اب بندی
waterproofing course لایه اب بندی
waterproofing course اندود اب بندی
wainscoting تخته بندی
regimentation گروه بندی
vertebration فقره بندی
vertebration مهره بندی
underpin پی بندی کردن
underpinned پی بندی کردن
underpins پی بندی کردن
tariff classification تعرفه بندی
staping مرحله بندی
somatotyping سنخ بندی تن
snow job سرهم بندی
gamble شرط بندی
gambled شرط بندی
gambles شرط بندی
skelton استخوان بندی
single sling باربردار یک بندی
shuttering تخته بندی
shoring شمع بندی
self dramatization بخود بندی
steining طوقه بندی
vernation برگ بندی
stratification قشر بندی
tabulation جدول بندی
systemization طبقه بندی
syllabification هجا بندی
syllabicity هجا بندی
syllabication هجا بندی
summation جمع بندی
subsumption رده بندی
stratification طبقه بندی
stratification چینه بندی
stratification لایه بندی
segmentation قطعه بندی
tabulated جدول بندی
line graduation تقسیم بندی خط
spacing فاصله بندی
gradin پله بندی
jerry built سر هم بندی شده
jerry-built سر هم بندی شده
gipsyhood غربال بندی
gipsydom غربال بندی
colonnades ستون بندی
gemmulation جرثومه بندی
rationing جیره بندی
rationing سهمیه بندی
formwork قالب بندی
division طبقه بندی
granulating دانه بندی
groupage دسته بندی
initialization قالب بندی
putty بتونه اب بندی
layering لایه بندی
quota سهمیه بندی
quotas سهمیه بندی
lattice work شبکه بندی
lathing تخته بندی
justification صفحه بندی
justifications صفحه بندی
laggin عایق بندی
lacevi بندی کردن
stockade حصار بندی
stockades حصار بندی
classification chart نموداررده بندی
netting شبکه بندی
divisions طبقه بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com