English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
pennies کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
penny کوچکترین واحد پول انگلیس وامریکا
Other Matches
morpheme واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
taxeme کوچکترین واحد ساختمان لغوی
element کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
bit کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
elements کوچکترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
bits کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد
shillings شیلینگ واحد پول انگلیس
shilling شیلینگ واحد پول انگلیس
available کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
element کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
pixel کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
picturing کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture element کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictures کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
scaup duck اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
liberty pole چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
flickertail نوعی سنجاب زمینی کانادا وامریکا
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
powered واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
least کوچکترین
juniority کوچکترین
functional unit واحد در حال کار واحد تابعی
minims کوچکترین ذره
least squares کوچکترین مربعات
minim کوچکترین ذره
biting angle کوچکترین زاویه اصابت
minimum کوچکترین مقدار چیزی
lowest common multiple کوچکترین مضرب مشترک
floppy disks کوچکترین فضا روی دیسک
floppy کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk کوچکترین فضا روی دیسک
floppy discs کوچکترین فضا روی دیسک
floppies کوچکترین فضا روی دیسک
taxeme کوچکترین قسمت صرف ونحوی کلمه
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
atom کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
atoms کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
circular dispersion قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
the english انگلیس ها
Britain انگلیس
albion انگلیس
colour کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colours کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
Britishers تبعه انگلیس
British اهل انگلیس
Briton خاک انگلیس
Britons خاک انگلیس
englishism انگلیس مابی
british possessions متصرفات انگلیس
Great Britain کشور انگلیس
Downing Street دولت انگلیس
Britisher تبعه انگلیس
the british legation سفارت انگلیس
englander اهل انگلیس
Whitehall دولت انگلیس
hundredweight وزنهای که در انگلیس با 211رطل
hundredweights وزنهای که در انگلیس با 211رطل
briticism اصطلاحات خاص انگلیس
half sovereign سکه زر ده شیلینکی انگلیس
terry سربازمدافع مرزی انگلیس
john bull لقب ملت انگلیس
white hall هیئت حاکمه انگلیس
regiment گردان در ارتش انگلیس
farthings پول خرد انگلیس
farthing پول خرد انگلیس
Union Jacks پرچم ملی انگلیس
Union Jack پرچم ملی انگلیس
C. of E مخفف کلیسای انگلیس
Anglican وابسته بکلیسای انگلیس
he was sent to england به انگلیس اعزام کردند
excalibur شمشیرارتورپادشاه افسانهای انگلیس
subject to the british rule تابع حکومت انگلیس
House of Commons مجلس عوام انگلیس
tunic کت کوتاه سربازان انگلیس
House of Lords مجلس لردهای انگلیس
tunics کت کوتاه سربازان انگلیس
Anglicans وابسته بکلیسای انگلیس
regiments گردان در ارتش انگلیس
prince royal پسر ارشد پادشاه انگلیس
HMS مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
dukes لقب موروثی اعیان انگلیس
anglicanism اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
fusilier هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
duke لقب موروثی اعیان انگلیس
subject to the british rule تحت تسلط دولت انگلیس
pict مردمان غیر سلتی انگلیس
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
fusileer هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
florin پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
shovel hat کلاه لبه پهن کشیشان انگلیس
shaken وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
Whig عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
Whigs عضو حزب "ویگ " در انگلیس قدیم
florins پول انگلیس برابر بادو شیلینگ
Test matches مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
to set out for England به سوی انگلیس رهسپار شدن [با وسیله نقلیه]
jacobite طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
Community architecture [جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
primate of all england سراسقف که بزرکترین مقام روحانی انگلیس را داراست
Jacobean مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
the peninsular war جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
derby نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
Prince of Wales ولیعهد ذکور وارث تاج وتخت انگلیس
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
nautical mile میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
derbies نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
nautical miles میل دریایی انگلیس معادل 0806 فوت
pax britannica اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
bow-pew [نوعی نیمکت معمول در قرن هجدهم انگلیس و آمریکا]
BSI سازمانی که طراحی و کنترل استانداردهای انگلیس را برعهده دارد
reunionist کسیکه که هواخواه پیوندکلیسای کاتولیک باکلیسای انگلیس میباشد
ell نام اندازهای که در انگلیس نزدیک 511 سانتیمتر است
king's english اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
British Standards Institute سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
E-plan [طرح خانه های ویلایی انگلیس به شکل حرف ای انگلیسی]
ascends مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
atoms کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
justiciar قاضی عالیرتبهء دادگاههای عالی قرون وسطایی انگلیس دادرس عالیرتبه
roundheal عضو پارلمان انگلیس درزمان شارل یکم که سرش را ازته میزد
curtana شمشیر رحمت :شمشیربی نوکی که درتاج گذاری پادشاهان انگلیس پیشاپ
best fit 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
roundhead نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
koh i noor کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
crown colony بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
atoms کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
atom کوچکترین ذره ذره تجزیه ناپذیر
lord chancellor بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
owenism اصول عقاید رابرت اون کارخانه دار انگلیس در قرن 91 که شاید بتوان منشاء سوسیالیزم نوینش دانست
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
feria کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
legislative council هیئت عالی مقننه در انگلیس مجلس مقننه
reunionism دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
future perfect شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sectors کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
shorthorn جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
plank واحد
unitage یک واحد
monad واحد
singlets خط واحد
modules واحد
singlet خط واحد
single واحد
one واحد
univalent واحد
module واحد
measure واحد
ones واحد
unit واحد
at the same time در ان واحد
unilinear در یک خط واحد
units واحد
interlocking directorate مدیریت واحد
logical unit واحد منطقی
logic unit واحد منطقی
bril واحد درخشندگی
object module واحد مقصود
object module واحد مقصد
building unit واحد ساختمانی
input unit واحد ورودی
mpu واحد میکروپروسسور
motor unit واحد حرکتی
input unit واحد اولیه
command unit واحد فرمان
absolute unit واحد مطلق
heat unit واحد حرارت
control unit واحد کنترل
monomeric unit واحد تکپار
basic shaft محور واحد
astronomical unit واحد نجومی
fuse element واحد فیوز
fuse unit واحد فیوز
peripheral unit واحد جنبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com