English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (37 milliseconds)
English Persian
reduction کوچک کردن نقشه
reductions کوچک کردن نقشه
Search result with all words
projection print روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
Other Matches
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
module نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
modules نقشه کوچک واحد اندازه گیری مقیاس مدل
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
stripping نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
schemes نقشه طرح کردن
schemed نقشه طرح کردن
To roll up the map. , نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
to foil a plan نقش بر آب کردن نقشه ای
scheme نقشه طرح کردن
altitude tints گویا کردن نقشه
setting out پیاده کردن نقشه
map reading نقشه خوانی کردن
map orientation توجیه کردن نقشه
mapping نقشه برداری کردن
to spoil ones game نقشه یاکارکسیراخراب کردن
to foil a plan خنثی کردن نقشه ای
to torpedo خراب کردن [برنامه یا نقشه]
machinate نقشه کشیدن تدبیر کردن
compass نقشه کشیدن اختراع کردن
photo interpretation نقشه کردن عکس هوایی
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
reconstitute تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituted تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
reconstitutes تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
plans طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
back up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
back-up اطلاعات مکمل حاشیهای نقشه پشتیبانی کردن
change horses in midstream <idiom> وسط کارمهمی نقشه یا رئیس را عوض کردن
plan طرح ریزی کردن در نظر داشتن نقشه
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
fraction بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fractions بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
reseau شبکه بندی کردن عکس برای انطباق ان با نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
widget آلت کوچک [ابزار ] [اسباب مکانیکی کوچک]
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
lattice خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattices خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
increments فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
increment فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
minify کوچک کردن
reducing کوچک تر کردن
miniaturised کوچک کردن
miniaturises کوچک کردن
miniaturising کوچک کردن
abject کوچک کردن
miniaturize کوچک کردن
extenuatextent کوچک کردن
miniaturizes کوچک کردن
miniaturizing کوچک کردن
extenuate کوچک کردن
reduce کوچک تر کردن
reduces کوچک تر کردن
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
kow-tow خود را کوچک کردن
kow-towed خود را کوچک کردن
belittle کسی را کوچک کردن
belittled کسی را کوچک کردن
kow-tows خود را کوچک کردن
belittles کسی را کوچک کردن
kow-towing خود را کوچک کردن
belittling کسی را کوچک کردن
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
target materials مواد و وسایل بردن هدفهاروی نقشه یا نشان دادن ومشخص کردن انها روی طرحها
knobble دگمه کوچک هموار کردن
hopped جست وخیز کوچک کردن
fined کوچک کردن صاف شدن
slot سوراخ کردن شکاف کوچک
playdown تنزل دادن کوچک کردن
miniaturization خیلی کوچک کردن چیزی
fine کوچک کردن صاف شدن
hop جست وخیز کوچک کردن
hopping جست وخیز کوچک کردن
hops جست وخیز کوچک کردن
slots سوراخ کردن شکاف کوچک
slotting سوراخ کردن شکاف کوچک
finest کوچک کردن صاف شدن
zooming بزرگ و کوچک کردن تصویر
knobble برامدگی کوچک گره کوچک
pannikin لیوان کوچک پیمانه کوچک
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
reduction کم کردن کوچک کردن عکس
reductions کم کردن کوچک کردن عکس
To belittle one self . To make oneself cheap . To lower oneself . خود را کوچک کردن (سبک حقیر پست )
scale کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
minimise کوچک کردن پنجره برنامه به اندازه یک نشانه
fix نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
fixes نقطه کردن ناو تعیین محل ناو روی نقشه
fitcall finding پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
bessel method پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
hill shading سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
processor کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
ratioing کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
notron utilities مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
perforations خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
preventative بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventive بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
concurrent اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
davit جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
visual aid نقشه
designs نقشه
outline نقشه
design نقشه
plans نقشه
plan نقشه کف
tracer نقشه کش
plans نقشه کف
map maker نقشه کش
draftsman نقشه کش
planners نقشه کش
planner نقشه کش
outlining نقشه
outlines نقشه
cartograph نقشه
plot نقشه
plots نقشه
plotted نقشه
outlined نقشه
plan نقشه
draftsmen نقشه کش
draughtsman نقشه کش
draughtsmen نقشه کش
designers نقشه کش
designer نقشه کش
planless بی نقشه
maps نقشه
cartographer نقشه کش
schemes نقشه
plan view نقشه کف
tracers نقشه کش
models نقشه
modelled نقشه
modeled نقشه
model نقشه
mounted map نقشه
cartographers نقشه کش
charting نقشه
chart نقشه
charted نقشه
map نقشه
rambling بی نقشه
charts نقشه
plotless بی نقشه
plat نقشه
drawings نقشه
drawing نقشه
projects نقشه
project نقشه
projected نقشه
program نقشه
programs نقشه
schemed نقشه
scheme نقشه
portfolio کلاسور نقشه
portfolios کلاسور نقشه
power struggle نقشه تهاجمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com