English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English Persian
primer pouch کیف یافانوسقه چاشنی
Other Matches
fuze ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
fuzing چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
detonator چاشنی
capped چاشنی
igniter چاشنی
ignitor چاشنی
cap چاشنی
capsules چاشنی
capsule چاشنی
safety fuze چاشنی
salmagundi چاشنی
sauce چاشنی
amorce چاشنی
seasoning چاشنی
destructor چاشنی
detonating charge چاشنی
devices چاشنی
device چاشنی
percussion caps چاشنی
percussion cap چاشنی
fuze چاشنی
sauces چاشنی
flavouring چاشنی
detonators چاشنی
primer چاشنی
luring چاشنی
lures چاشنی
lured چاشنی
lure چاشنی
primers چاشنی
dressing چاشنی
dressings چاشنی
flavourings چاشنی
flavorings چاشنی
flavoring چاشنی
stuffing چاشنی
percussion caps چاشنی ضربتی
percussion cap چاشنی ضربتی
adapter booster چاشنی خوران
destructor چاشنی انفجاری
blasting cap کلاهک چاشنی
ignition cap کلاهک چاشنی
primer pouch محفظه چاشنی
primer seat مقر چاشنی
defuse چاشنی کشیدن
defused چاشنی کشیدن
defuses چاشنی کشیدن
defusing چاشنی کشیدن
tutti frutti چاشنی میوهدار
igniting powder خرج چاشنی
igniter train مجموعه چاشنی
cannon primer چاشنی توپ
detonating cord مدار چاشنی
detonation cap کلاهک چاشنی
detonation cord فتیله چاشنی
electric primer چاشنی الکتریکی
flash fuze چاشنی الکتریکی
seasoner چاشنی زننده
garniture تزیین چاشنی
spices چاشنی غذا
ketchup چاشنی غذا
garnishes چاشنی زدن
garnished چاشنی زدن
relish چاشنی ذوق
relishing چاشنی ذوق
relishes چاشنی ذوق
sauces چاشنی زدن به
garnish چاشنی زدن
relished چاشنی ذوق
sauce چاشنی زدن به
spice چاشنی غذا
spiced چاشنی غذا
primes چاشنی گذاشتن
spicing چاشنی غذا
primed چاشنی گذاشتن
prime چاشنی گذاشتن
primming چاشنی گذاری کردن
safing چاشنی برداری کردن
condiment چاشنی ادویه زدن
condiments چاشنی ادویه زدن
flavor چاشنی زدن به معطرکردن
flavored چاشنی زدن به معطرکردن
primer leak نشد کردن چاشنی
primer setback عقب نشستن چاشنی
igniting primer چاشنی مشتعل کننده
precussion detonator چاشنی ضربتی یا دنگی
uncharged چاشنی گذاری نشده
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
melinite مخصوص تهیه چاشنی
initiator چاشنی مشتعل کننده
seasoned دوران چاشنی زدن
seasons دوران چاشنی زدن
season دوران چاشنی زدن
flavors چاشنی زدن به معطرکردن
garnish چاشنی زدن به ارایش
chutney یکنوع چاشنی غذا
activate چاشنی مین را کشیدن
sauce-boats فرف چاشنی خوری
cannon primer چاشنی خرج توپ
garnished چاشنی زدن به ارایش
au naturel ساده و بدون چاشنی
adhesion agent چاشنی چسب افزا
garnishes چاشنی زدن به ارایش
French dressing چاشنی سالاد فرانسوی
sauce boat فرف چاشنی خوری
sauce-boat فرف چاشنی خوری
flavours چاشنی زدن به معطرکردن
flavour چاشنی زدن به معطرکردن
hung striker چاشنی عمل نکرده نارنجک
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
flavor چاشنی مزه دار کردن
salad dressings چاشنی وادویه مخصوص سالاد
squib چاشنی خرج راکتهای دریایی
salad dressing چاشنی وادویه مخصوص سالاد
flavors چاشنی مزه دار کردن
squibs چاشنی خرج راکتهای دریایی
electric squib نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
flavored چاشنی مزه دار کردن
hung striker ضارب چاشنی معیوب نارنجک
flavours چاشنی مزه دار کردن
gamy چاشنی زده افتضاح اور
gamey چاشنی زده افتضاح اور
initiator چاشنی اولیه خرج ابتدایی
flavour چاشنی مزه دار کردن
coupling base اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
mayonnaise نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
squib یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
squibs یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cock چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocks چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
to dress [salad] چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
arm مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
soy سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
delayed contact چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
dormant عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
percussion ضربتی چاشنی ضربتی
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com