English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (2 milliseconds)
English Persian
blood feud کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
Other Matches
He hates my gusts. He detests me . He loathes the sight of me . سایه ام را با تیر می زند ( دشمنی وعداوت )
misoneism دشمنی وعداوت باهر چیز نو وجدید یاتغییریافته
rancorous دارای عداوت و دشمنی دیرین
vendettas دشمنی خونی خانوادگی
vendetta دشمنی خونی خانوادگی
heraldry نجباوعلائم نجابت خانوادگی نشان نجابت خانوادگی
forepast دیرین
longer-standing دیرین
immemorial دیرین
long-standing دیرین
longest-standing دیرین
long-time دیرین
forepassed دیرین
paleontology دیرین شناسی
paleontologist دیرین شناس
rancour خصومت دیرین
paleontology or palaeon دیرین سناسی
paleozoology دیرین جانور شناسی
grudges دیدار دو رغیب دیرین
grudged دیدار دو رغیب دیرین
rancor بدخواهی خصومت دیرین
paleoecology بوم شناسی دیرین
paleoecology دیرین-بوم شناسی
grudge دیدار دو رغیب دیرین
paleontological وابسته به دیرین شناسی
paleozoology شعبهای از دیرین شناسی که باسنگواره ها وجانوران فسیل شده سروکار دارند
repulsion دشمنی
odium دشمنی
feuding دشمنی
hostilities دشمنی
opposition دشمنی
animosity دشمنی
hostility دشمنی
feuds دشمنی
hates دشمنی
hate دشمنی
hated دشمنی
feuded دشمنی
enmity دشمنی
hatred دشمنی
enemity دشمنی
feud دشمنی
hating دشمنی
ill will دشمنی
to bear enmity دشمنی داشتن
hostilely از روی دشمنی
to bear enmity دشمنی ورزیدن
antagonise دشمنی کردن
wars دشمنی کردن
war دشمنی کردن
disarming دشمنی زدا
slick enmity دشمنی صرف
animus روح دشمنی و غرض
adversarial وابسته به مخالفت یا دشمنی
antagonistically از روی مخالفت یا دشمنی
despiteful دارای حس دشمنی مغرض
domestic خانوادگی
familial خانوادگی
to locate the enemy جای دشمنی را معین کردن
vandalism دشمنی با علم و هنر وحشیگری
contrarious از روی دشمنی عناد امیز
family industry صنعت خانوادگی
homophyly شباهت خانوادگی
household system نظام خانوادگی
family names نام خانوادگی
family names اسم خانوادگی
family farm مزرعه خانوادگی
family background پیشینه خانوادگی
family asset دارائی خانوادگی
family allowances مقرری خانوادگی
clannishness هواداری خانوادگی
emblazonry نشان خانوادگی
patronymic نام خانوادگی
blazon نشان خانوادگی
domestic problem مساله خانوادگی
family name نام خانوادگی
family name اسم خانوادگی
removed فاصله خانوادگی
washerwoman زن رختشوی خانوادگی
surnames نام خانوادگی
surname نام خانوادگی
nobility اصالت خانوادگی
venom کینه
hatred کینه
bloody-mindedness کینه کش
bloody-minded کینه کش
bloody minded کینه کش
enmity کینه
onomastic کینه
spite کینه
vengeance کینه
rancour کینه
grudge لج کینه
animosity کینه
grudge کینه
grudged لج کینه
grudged کینه
grudges لج کینه
grudges کینه
rancorousness کینه
rancor کینه
vindictive کینه جو
spitefulness کینه
unforgiving کینه جو
pigeon livered بی کینه
anti-Semitic مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
family neurosis روان رنجوری خانوادگی
domestically بطور خانوادگی و اهلی
majordomo متصدی امور خانوادگی
coat armour زره ونشانهای خانوادگی
vengeanee کینه جوئی
out of spite از روی کینه یا لج
rancorousness کینه ورزی
spitefully از روی کینه و لج
to bear enmity کینه ورزیدن
peeve کینه غرض
maliciousness کینه جوئی
virulently تند کینه جو
revengefulness کینه جوئی
malice کینه توزی
vengeful کینه توز
grudgingly از روی کینه یا لج
virulent تند کینه جو
vindictiveness کینه جوئی
revengeful کینه توز
vindictively کینه جویانه
revengefully کینه جویانه
inveterate کینه امیز
despiteful کینه توز
malignancy کینه جویی
despite کینه ورزیدن
spiteful کینه توز
implacable کینه توز
spite کینه ورزیدن
malignant کینه جو بدخواه
despiteous کینه دار
maliciously کینه جویانه
tied down <idiom> مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
maiden names نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
maiden name نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
heraldry ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
highbred دارای تربیت یانجابت خانوادگی
hestia الهه اجاق خانوادگی وشهرها
emblazon بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن
scutcheon سپر سپرحاوی نشان خانوادگی
blazonry علامت یانشان نجابت خانوادگی
snake in the grass <idiom> دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
nemesis کینه جویی انتقام
revenge کینه جویی کردن
revenged کینه جویی کردن
venomous سمی کینه توز
avenges کینه جویی کردن
avenge کینه جویی کردن
revenges کینه جویی کردن
revenging کینه جویی کردن
avenging کینه جویی کردن
avenged کینه جویی کردن
rancorously ازروی کینه وبغض
vengefully از روی کینه جوئی
venge کینه توزی کردن
malignantly کینه جویانه خبیثانه
wrathful کینه جویی کردن
major-domos متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
king of arms متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
major domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
He cant be tied down to family life. پای بند زندگی خانوادگی نیست
mis- پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
mis پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
he has a spite against me بامن کینه یاعداوت دارد
dispiteous نفرت اور کینه توز
implacability تسکین ناپذیری کینه توزی
to cut up rough کینه جویی یا کج خویی کردن
hating بیزار بودن کینه ورزیدن
To nurse a grudge against someone. از کسی کینه بدل گرفتن
hate بیزار بودن کینه ورزیدن
wrathful عشق یا کینه خودرا اشکارکردن
hated بیزار بودن کینه ورزیدن
hates بیزار بودن کینه ورزیدن
to take vengeance on a person از کسی کینه جویی کردن
pewage پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
initialing نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initials نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialling نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialled نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initialed نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
initial نخستین حروف نام و نام خانوادگی رانوشتن
gloated نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloating نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com