Dictiornary-Farsi | گاراژ بدون سقف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
carport	گاراژ بدون سقف


Other Matches

garages	گاراژ
garage	گاراژ
motor pool	گاراژ
garge	گاراژ
garage equipment	تجهیزات گاراژ
wagoner	گاراژ دار
common carrier	گاراژ دار
garageman	گاراژ دار
car port	گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
car ports	گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
What is that strange contraption you've got in the garage?	آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
He parked the car right in front of the garage.	درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
acheilous	بدون لب
acheilos	بدون لب
ex-	بدون
sans	بدون
obtrusively	بدون حق
and no mistake	بدون شک
bottomless	بدون ته
doubtlessly	بدون شک
undoubtedly	بدون شک
but	بدون
ex	بدون
without	بدون
goalless	بدون گل
not nearctic	بدون
to a certainty	بدون شک
indubitable	بدون شک
undoubted	بدون شک
wanting	بدون
unstressed	بدون مد
i'll warrant	بدون شک
under one's own steam <idiom>	بدون کمک
air dry	بدون رطوبت
fruitlessly	بدون نتیجه
recoilless	بدون لنگر
ametabolic	بدون دگردیسی
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
nonstop	بدون توقف
ametabolous	بدون دگردیسی
nonboresafe	بدون ضامن
unexceptional	بدون استثنا
non delay	بدون تاخیر
disposed	بدون پوشش
unmanned	بدون سرنشین
acid free	بدون اسید
faultless	بدون خطا
run on	بدون وقفه
unwary	بدون نگرانی
consistently	بدون تناقض
acold	بدون احساسات
faceless	بدون ویژگی
acranial	بدون کاسهء سر
wing it <idiom>	بدون آمادگی
nonsyllabic	بدون هجایی
unoccupied	بدون مستاجر
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
unmaned	بدون سرنشین
on the square	بدون کجی
pathless	بدون جاده
safely	بدون خطر
in vain <idiom>	بدون تفثیروموفقیت
anechoic	بدون انعکاس
excluding meals	بدون غذا
decaffeinated	بدون کافئین
constantly	بدون تغییر
unceasing	بدون وقفه
quiescently	بدون جنبش
bloodlessly	بدون خونریزی
prosaically	بدون لطافت
asymptomatic	بدون علامت
without milk	بدون شیر
bareheaded	بدون کلاه
termless	بدون شرط
untitled	بدون سراغاز
inaction	بدون فعالیت
untitled	بدون عنوان
undue	بدون مداخله
unsigned	بدون امضاء
unfurnished	بدون اثاثیه
indubitable	بدون تردید
confidently	بدون شبهه
unvalued	بدون ارج
bachelors	بدون عیال
bachelor	بدون عیال
humble	بدون ارتفاع
humblest	بدون ارتفاع
vibrationless	بدون لرزه
terrorless	بدون ترس
valveless	بدون سوپاپ
vacant succession	بدون جانشین
unvocal	بدون موسیقی
unaligned	بدون صف ارایی
unpromising	بدون امید
unresponsive	بدون احتیاط
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
undeviating	بدون انحراف
involuntarily	بدون اراده
toothless	بدون دندانه
toeless	بدون پنجه
bloodless	بدون خونریزی
unadvised	بدون اطلاع
notwithstanding	بدون توجه
unfinanced	بدون پشتوانه
unfunded	بدون سرمایه
unmennerly	بدون اداب
continuously	بدون توقف
unmannered	بدون اداب
insecure	بدون ایمنی
unsprung	بدون فنر
unspotted	بدون الودگی
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
unblushing	بدون شرم
voteless	بدون رای
faceless	بدون صورت
sans recours	بدون رجوع
acarpous	بدون میوه
immediately	بدون واسطه
zero elasticity	بدون کشش
unattended	بدون متصدی
workless	بدون عمل
scoreless	بدون امتیاز
searchless	بدون جستجو
unequivocally	بدون ابهام
cold turkey	بدون آمادگی
achromic	بدون ترخیم
backless	بدون پشتی
backless	بدون پشت
achromatic	بدون ترخیم
sans ceremonie	بدون تشریفات
achlamydeous	بدون پوشش
unequivocal	بدون ابهام
without recourse	بدون رجوع
endless	بدون پایان
stemless	بدون تنه
with in compass	بدون مبالغه
inoffensive	بدون زنندگی
expired	بدون اعتبار
strikeless	بدون ضربت
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
stemless	بدون ساقه
blankly	بدون مقصودیامعنی
vainly	بدون نتیجه
without recourse	بدون حق مراجعه
unselfish	بدون خودخواهی
shadeless	بدون سایه
without justification	بدون مجوز
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
shockless	بدون ضربه
soilless	بدون خاک
tenantless	بدون مستاجر
taxless <adj.>	بدون مالیات
bared	بدون روکش
barer	بدون روکش
bares	بدون روکش
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
barest	بدون روکش
inapproachable	بدون دسترسی
baring	بدون روکش
incognizant	بدون شناسایی
intolerantly	بدون بردباری
bare	بدون روکش
failure free	بدون خرابی
free from taxes <adj.>	بدون مالیات
wireless <adj.>	بدون سیم
cordless <adj.>	بدون سیم
unleaded	بدون سرب
barrier-free	بدون حائل
incommunicable	بدون رابطه
freely	بدون محدودیت
indistinctively	بدون فرق
indolently	بدون درد
deice	بدون یخ کردن
degas	بدون گازکردن
dealated	بدون بال
off hand	بدون آمادگی
diamensionless	بدون اندازه
static	بدون تحرک