Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
camion
گاری کوتاه بی لبه
Search result with all words
trolley
گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolleys
گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
dray
گاری کوتاه بی لبه چهارچرخه بارکشی
trolly
گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
Other Matches
schooners
گاری سفری گاری روپوش دار
schooner
گاری سفری گاری روپوش دار
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
vans
گاری
cart
گاری
van
گاری
dogcarts
گاری سگ کش
drivers
گاری چی
driver
گاری چی
carts
گاری
carting
گاری
carted
گاری
dogcart
گاری سگ کش
gharry
گاری
tumbril
گاری
drayman
گاری کش
shopping cart
گاری خرید
paracaisson
گاری دوچرخ
dumb waiters
گاری تاقچهدار
wainwright
گاری ساز
tumbrel
گیوتین گاری
wain
گاری واگن
applecart
گاری سیب
dumb waiter
گاری تاقچهدار
drayman
گاری بر چهارچرخه کش
carter
راننده گاری
foot sweep
فن اوسوتو گاری
cartage
حمل با گاری
mail cart
گاری پست
cartwright
گاری ساز
joltwagon
گاری یا ارابه پرتکان
lorry
اتومبیل باری گاری
carthorse
اسب ارابهو گاری
lorries
اتومبیل باری گاری
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
piety
پرهیز گاری خداترسی
cartage
کرایه گاری مکاری
pietist
وابسته به پرهیز گاری پارسا
cartful
انچه دریک گاری جا بگیرد
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
tailboard
تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
to be broken on the wheel
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
unhorse
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
jigger
درشکه یک اسبه گاری تک اسبه
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
short
کوتاه
stunting
کوتاه
bas relif
کوتاه
shortest
کوتاه
little
کوتاه
of short duration
کوتاه
pigmy
کوتاه
pigmy
قد کوتاه
concise
کوتاه
curtal
کوتاه
succinct
کوتاه
shorter
کوتاه
scut
دم کوتاه
stunts
کوتاه
stunt
کوتاه
dwarfish
کوتاه
miniatures
کوتاه
miniature
کوتاه
stockier
کوتاه
stockiest
کوتاه
stocky
کوتاه
pigmies
قد کوتاه
dumpy
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
down
کوتاه
pygmy
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
pygmies
کوتاه
pigmies
کوتاه
low
کوتاه
puny
قد کوتاه
liliputian
قد کوتاه
synoptic
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
chitchat
صحبت کوتاه
easy term
کوتاه مدت
bas relief
برجسته کوتاه
lie-down
استراحت کوتاه
chip shot
ضربه کوتاه
aphorisms
سخن کوتاه
lie down
استراحت کوتاه
low
کوتاه دون
epigrammatical
کوتاه ونیشدار
abbreviated
کوتاه شده
stag
کوتاه کردن
aphorism
سخن کوتاه
coatee
دامن کوتاه
novelette
داستان کوتاه
bas-relief
برجسته کوتاه
draw in
کوتاه شدن
detruncation
کوتاه شدگی
bas-reliefs
برجسته کوتاه
detruncate
کوتاه کردن
cut off
کوتاه کردن
cutty sark
دامن کوتاه
short-circuits
اتصال کوتاه
correption
کوتاه کردن
conte
داستان کوتاه
stags
کوتاه کردن
chiton
قبای کوتاه
shortening
کوتاه شدگی
short wave
موج کوتاه
short-wave
موج کوتاه
abridge
کوتاه کردن
short haul
خط سیر کوتاه
unabridged
کوتاه نشده
term paper
رساله کوتاه
short-haul
خط سیر کوتاه
novelettes
داستان کوتاه
short story
داستان کوتاه
short stories
داستان کوتاه
short-circuit
اتصال کوتاه
shuffling
گام کوتاه
shuffles
گام کوتاه
shuffled
گام کوتاه
shuffle
گام کوتاه
an incomprehensive report
گزارش کوتاه
idylls
قصیده کوتاه
apophthegm
گفتار لب و کوتاه
poop
صدای کوتاه
poops
صدای کوتاه
britches
شلوار کوتاه
pigmies
ادم کوتاه قد
pygmies
ادم کوتاه قد
by pass
اتصال کوتاه
pygmy
ادم کوتاه قد
bunny hop
پرش کوتاه
breeks
شلوار کوتاه
curt
کوتاه ومختصر
brachydactyly
کوتاه انگشتی
idyll
چکامه کوتاه
basso relief
برجسته کوتاه
idyll
قصیده کوتاه
idylls
چکامه کوتاه
stichomythia
مکالمات کوتاه
short-list
فهرست کوتاه
short-listed
فهرست کوتاه
short-listing
فهرست کوتاه
short-lists
فهرست کوتاه
tutu
دامن کوتاه
tutus
دامن کوتاه
To back down .
کوتاه آمدن
drop in
<idiom>
دیدار کوتاه
short splice
پیوند کوتاه
mini-skirts
دامن کوتاه
strop
طناب کوتاه
to cut short
کوتاه کردن
to fall short
کوتاه امدن
to look in
کوتاه کردن
truncation
کوتاه سازی
tunicle
لباس کوتاه
undersize
اندازه کوتاه
vamp
جوراب کوتاه
whiffet
سوت یا پف کوتاه
wool of short staple
پشم نخ کوتاه
mini-skirt
دامن کوتاه
in the short run
در کوتاه مدت
briefly
<adv.>
بصورت کوتاه
compendiously
<adv.>
بصورت کوتاه
brief description
شرح کوتاه
corner-brace
حایل کوتاه
dwarf gallery
دالان کوتاه
simply stated
به بیان کوتاه
curtly
<adv.>
بصورت کوتاه
escopet
قرابینه کوتاه
line to line fault
اتصال کوتاه خط به خط
lop sided
کوتاه و بلند
low frequency wave
موج کوتاه
mackinaw
کت کوتاه و سنگین
manakin
ادم کوتاه قد
manikin
ادم کوتاه قد
morello
گیلاس دم کوتاه
narrow minded
کوتاه نظر
novelet
داستان کوتاه
novella
رمان کوتاه
one track
کوتاه فکر
let us be brief
کوتاه کنیم
knurly
کوتاه قد کوتوله
escopette
قرابینه کوتاه
fubsy
کوتاه وکلفت
gnomical
کوتاه لب نویس
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
half timber
الوار کوتاه
hare sighted
کوتاه بین
hide bound
کوتاه فکر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com