Dictiornary-Farsi | گاهى علاج بدتر از بیمارى است. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 85 (5 milliseconds)

English	Persian
The remedy may be worse than the disease. <proverb>	گاهى علاج بدتر از بیمارى است.


Other Matches

nostrum	دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
cureless	بی علاج
remedied	علاج
remedies	علاج
remedy	علاج
remedying	علاج
cures	علاج
cured	علاج
cure	علاج
medicative	علاج بخش
bootless	بی مصرف بی علاج
operable	قابل علاج
irremediableness	علاج ناپذیری
remediless	علاج ناپذبر
curable	علاج پذیر
curability	علاج پذیری
incurable	علاج ناپذیر
acology	علم علاج
curative	علاج بخش
incurability	علاج ناپذیری
remediable	قابل علاج
incurably	بطور علاج ناپذیر
panaceas	علاج عام اسقولوفندریون
ischuretic	علاج حبس پول
azoth	علاج کلیه دردها
panacea	علاج عام اسقولوفندریون
contra indicate	راه علاج راجوردیگرنشان دادن
sanative	علاج کننده بهبودی دهنده
sanatory	علاج کننده بهبودی دهنده
so muchthe worse	چه بدتر
acute dose	دز دریافتی حاد و غیر قابل علاج
aggravator	بدتر کننده
aggravative	بدتر شونده
aggravation	تبدیل به بدتر
go from bad to worse <idiom>	بدتر شدن
still worse	دیگه بدتر
so muchthe worse	دیگر بدتر
pejorate	بدتر کردن
much worse	خیلی بدتر
deteriorative	بدتر شونده
aggravating	بدتر کننده
deteriorates	بدتر شدن
deteriorates	بدتر کردن
worsen	بدتر کردن
deteriorated	بدتر شدن
deteriorated	بدتر کردن
deteriorate	بدتر شدن
deteriorate	بدتر کردن
worse off	بدتر شدن
worse off	در وضع بدتر
worsened	بدتر کردن
deteriorating	بدتر کردن
aggravates	بدتر کردن
deteriorating	بدتر شدن
worse	بدتر وخیم تر
aggravate	بدتر کردن
aggravated	بدتر کردن
worsening	بدتر کردن
worsens	بدتر کردن
worst-	بدتر ازهمه .
worst	بدتر ازهمه .
deterioration	بدتر شدن
nurse a cold	سرما خوردگی را ماندن درخانه علاج کردن
a stitch in time saves nine <proverb>	علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
this is inferior to that	پست تر یا بدتر است
worsen	بدتر جلوه دادن
worsened	بدتر جلوه دادن
worsening	بدتر جلوه دادن
exasperated	بدتر کردن تشدیدکردن
it is never the worse	هیچ بدتر نیست
it is never the worse	دیگر بدتر که نیست
exasperates	بدتر کردن تشدیدکردن
exasperating	بدتر کردن تشدیدکردن
worsens	بدتر جلوه دادن
exasperate	بدتر کردن تشدیدکردن
add insult to the injury <idiom>	[بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
i have worse to tell you	بدتر از این دارم که بشمابگویم
it is past cure	از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
relegating	محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegates	محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegated	محول کردن به جای بدتر فرستادن
relegate	محول کردن به جای بدتر فرستادن
water cure	علاج بااب معالجه بااب
anarthritic	علاج نقرس دوای نقرس