English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
the cow parts the hoofs گاو سمهای شکافته دارد
Other Matches
fissiped سم شکافته جانور سم شکافته
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
furcate از هم شکافته
cloven شکافته
reft شکافته
artiodactyl سم شکافته
laciniate شکافته
parted شکافته
artiodactylous سم شکافته
laciniated شکافته
bifid شکافته
pedatifid شکافته
cloven footed سم شکافته
cloven hoofed سم شکافته
artiodactylous دارای سم شکافته
fissidactyl پنجه شکافته
artiodactyl دارای سم شکافته
labium لب شکافته گلبرگ
furcate از هم شکافته شدن
split screen صفحه شکافته
split-screen صفحه شکافته
fissiped پنجه شکافته
cloven foot دارای پا یا سم شکافته
forked چنگال مانند شکافته
cut in چاک خورده شکافته
labiate وابسته بگیاهان لب شکافته
labiate دارای گلی که لبه جامش شکافته
exploded view منظره شکافته شده مدل بریده
palmatifid دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
labiate لب شکافته کردن لب دار کردن
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
surface of rupture سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
cleavable قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
there is a time for everything دارد
he is ill with fever تب دارد
chain دارد.
he has a rage for money دارد
he has worms دارد
hast او دارد
chains دارد.
are there any remarks? دارد
heavy fighting is in progress دارد
has دارد
god is خداوجود دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he has an a. to grind مقصود دارد
what the odds چه اهمیت دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
what matter? چه اهمیت دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
he has an axe to grind غرض دارد
He has a day off. او مرخصی دارد.
the reason is two fold دودلیل دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
the probability is احتمال دارد
it is usual with him عادت دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
viruses وجود دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
it has sides سه پهلو دارد
he is fifty تمام دارد
Windows GDI بیتی دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
our library is well stocked خوبی دارد
he speaks to the purpose قصدی دارد
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
not a patch on چه دخلی دارد
walls have ears گوش دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
virus وجود دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
it is very important بسیار اهمیت دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
in all like احتمال کلی دارد
he is f. of money پول فراوان دارد
biased آنچه اریب دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
well and good باشد چه ضرر دارد
delectus برای ترجمه دارد
back که یک باتری پشتیبان دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
battery که یک باتری پشتیبان دارد
likelihood احتمال کلی دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
he has much merit خیلی قابلیت دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
significance معنای مخصوص دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
it is of frequent خیلی مورد دارد
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
it askes for attention توجه لازم دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
he has much merit بسیار شایستگی دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
bigamists زنی که دوشوهر دارد
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
bass کسی که صدای بم دارد
length خط با طول جر حرف دارد
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
and there an end. و پایان وجود دارد.
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
rubrician کتاب نماز دارد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
lengths خط با طول جر حرف دارد
basses کسی که صدای بم دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
the switch is on برق جریان دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
he has a loose tongue دهان لقی دارد
dichord سازیکه هرنغمه ان دوسیم دارد
he is rather i. than sick بهم خوردگی یاساکت دارد
There is a mountain of difficulties . کوهی از مشکلات وجود دارد
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
Has he gone nust ? Is he out of his mind ? مگر مغزش عیب دارد؟
he has a spite against me بامن کینه یاعداوت دارد
He is distantly related to me . بامن نسبت دوری دارد
A big head has a big ache. <proverb> سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
administrators تنظیم و نگهداری شبکه دارد
administrator تنظیم و نگهداری شبکه دارد
he is an influence in politics فلانی نفوذ سیاسی دارد
It is going from bad to worse . وضع دارد بد ترهم می شود
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
Is there a television? آیا تلویزیون وجود دارد؟
What a lovely tall figure she has . چه قد وبا لای قشنگه دارد
He is a man with a kind heart. قلب مهربان ورئوفی دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
She has a warm heart. قلب گرم ومهربانی دارد
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
She is beginning to lose her looks . قیافه اش را دارد از دست می دهد
Is there electricity? آیا برق وجود دارد؟
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
What's up with him? مگر او [مرد] چه عیبی دارد؟
What's in it for me? <idiom> این چه سودی برای من دارد؟
the odds are that he will doit احتمال دارد که انکار را بکند
toggle یچ الکتریکی که فقط دو وضعیت دارد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com