Dictiornary-Farsi | گذرگاه فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (10 milliseconds)

English	Persian
by pass	گذرگاه فرعی


Search result with all words

bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
Other Matches

underpass	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
overpasses	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpass	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpasses	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
allure	گذرگاه
alura	گذرگاه
alure	گذرگاه
ailure	گذرگاه
pathways	گذرگاه
passageway	گذرگاه
passageways	گذرگاه
causeway	گذرگاه
causeways	گذرگاه
bypassed	گذرگاه
pathway	گذرگاه
crossing	گذرگاه
gang way	گذرگاه
trajectories	گذرگاه
ferry	گذرگاه
ferrying	گذرگاه
ferries	گذرگاه
bypass	گذرگاه
bypasses	گذرگاه
bypassing	گذرگاه
defiling	گذرگاه
defiles	گذرگاه
defiled	گذرگاه
defile	گذرگاه
run way	گذرگاه
passage way	گذرگاه
ferried	گذرگاه
roads	گذرگاه
road	گذرگاه
trajectory	گذرگاه
passage	گذرگاه
pass	گذرگاه
gateways	گذرگاه
buses	گذرگاه
busing	گذرگاه
paths	گذرگاه
bussed	گذرگاه
busses	گذرگاه
bussing	گذرگاه
gateway	گذرگاه
path	گذرگاه
bused	گذرگاه
passages	گذرگاه
passes	گذرگاه
bus	گذرگاه
passed	گذرگاه
traject	عبور گذرگاه
bus driver	محرک گذرگاه
nerve path	گذرگاه عصبی
fishway	گذرگاه ماهی
internal bus	گذرگاه داخلی
motor path	گذرگاه حرکتی
bus system	سیستم گذرگاه
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
system bus	گذرگاه سیستم
shaft tunnel	گذرگاه محور
shaft tunnel	گذرگاه شفت
narrows	گذرگاه تنگ
storm lane	گذرگاه طوفان
arcade	گذرگاه طاقدار
bidirectional bus	گذرگاه دوسویه
bidirectional bus	گذرگاه دوطرفه
aisle	گذرگاه طولی
control bus	گذرگاه کنترل
pedestrian crossings	گذرگاه پیادگان
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
archways	گذرگاه طاقدار
exhaust passage	گذرگاه خروجی
association pathway	گذرگاه ارتباطی
archway	گذرگاه طاقدار
data bus	گذرگاه داده
gangways	راهرو گذرگاه
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
cart crossing	گذرگاه ارابه
channeled	گذرگاه ابی
level crossing	گذرگاه همکف
level crossings	گذرگاه همکف
channel	گذرگاه ابی
channelled	گذرگاه ابی
channeling	گذرگاه ابی
beach exit	گذرگاه ساحلی
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
channels	گذرگاه ابی
gangway	راهرو گذرگاه
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
bus	بااتوبوس رفتن گذرگاه
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
bused	بااتوبوس رفتن گذرگاه
buses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
input output bus	گذرگاه ورودی- خروجی
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه
way	راه عبور گذرگاه
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
busses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed	بااتوبوس رفتن گذرگاه
gorging	گذرگاه تنگ بین دو کوه
middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorged	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorges	گذرگاه تنگ بین دو کوه
address bus	گذر آدرس گذرگاه نشانی
pass	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passes	گذرگاه کارت عبور گذراندن
dromos	[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
tubal	وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
ppd	Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
daisy chain interrupt	یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
succursal	فرعی
spillover effect	اثر فرعی
by	فرعی
accessorial	فرعی
derivative	فرعی
adjuncts	فرعی
second class	فرعی
branch lines	خط فرعی
petty	فرعی
secondary	فرعی
adjunct	فرعی
lateral	فرعی
derivatives	فرعی
subalterns	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
inferior	فرعی
min	فرعی
sub dam	سد فرعی
byeffect	اثر فرعی
subaltern	فرعی
secondary effect	اثر فرعی
half deck	پل فرعی
minor	فرعی
incident	فرعی
subsidiaries	فرعی
tributaries	فرعی
branch line	خط فرعی
by-effect	اثر فرعی
extrinsic	فرعی
accessory	فرعی
incidents	فرعی
ancillary	فرعی
tributary	فرعی
subsidiary	فرعی
inferiors	فرعی
lay-shaft	میله فرعی
annexe	ساختمان فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
DIVERSION	راه فرعی
extension telephone	تلفن فرعی
walk-on	بازیگر فرعی
dog leg	شاخه فرعی
diverticulum	جاده فرعی
byroad	جاده فرعی
byname	اسم فرعی
by work	کار فرعی
by product	نتیجه فرعی
by way	راه فرعی
by product material	فراورده فرعی
by product	محصول فرعی
by product	فراورده فرعی
spur track	جاده فرعی
extension	شماره فرعی
colonnette	ستون فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
derived units	احاد فرعی
derived units	واحدهای فرعی
secondary unit	واحد فرعی
derived unit	واحد فرعی
consequent pole	قطب فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
cotype	نوعی فرعی
coproduct	محصول فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
sideway	فرعی از پهلو
subinterval	فاصله فرعی
subspace	فضای فرعی
sidepiece	چیز فرعی
side show	موضوع فرعی
submenu	منوی فرعی
side show	نمایش فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
suborder	راسته فرعی
substation	ایستگاه فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
side effects	اثرات فرعی
slave station	ایستگاه فرعی