Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
over a	گذشته ازسن بلوغ یا12سال
Other Matches
of age <idiom>	بلوغ
puberty	سن بلوغ
nubility	بلوغ
puberty	بلوغ
maturation	بلوغ
maturity	بلوغ
age	سن بلوغ
pubescence	سن بلوغ
growths	بلوغ
adolescence	بلوغ
adult age	سن بلوغ
adultness	بلوغ
pubetry	بلوغ
pubescence	بلوغ
ages	سن بلوغ
growth	بلوغ
economic maturity	بلوغ اقتصادی
impuberty	عدم بلوغ
grow up	به سن بلوغ رسیدن
lack of sufficient age	عدم بلوغ
minority	عدم بلوغ
emotional maturity	بلوغ هیجانی
puberty	بلوغ جنسی
pubertal	وابسته به بلوغ
pubertas praecox	بلوغ زودرس
sexual maturity	بلوغ جنسی
mental maturity	بلوغ ذهنی
nonage	عدم بلوغ
puberal	وابسته به بلوغ
social maturity	بلوغ اجتماعی
minorities	عدم بلوغ
immaturity	عدم بلوغ و رشد
prepuberty	دوره قبل از بلوغ
drive to maturity	حرکت بسوی بلوغ
To attain puberty.	بسن بلوغ رسیدن
preadolescent	شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
prepuberal	وابسته بدوره قبل از بلوغ
prebubertal	وابسته بدوره قبل از بلوغ
vineland social maturity scale	مقیاس بلوغ اجتماعی واینلند
preadolescence	دوره قبل از بلوغ انسان
gonogenesis	کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
california tests of mental maturity	ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
imfancy	عدم بلوغ نخستین دوره رشد
columbia mental maturity scale	مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
due out	از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
pronucleus	هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
stagnation thesis	فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
and certainly not <conj.>	گذشته از
beyoned the pale	از حد گذشته
aside from	گذشته از
let [leave] alone <conj.>	گذشته از
agone	گذشته
by gone	گذشته
not to mention <conj.>	گذشته از
to say nothing of <conj.>	گذشته از
not to speak of <conj.>	گذشته از
bypast	گذشته
gone by	گذشته
last a	گذشته
over with	گذشته
What is past is past . what is gone is gone .	گذشته ها گذشته
foretime	گذشته
forepast	گذشته
forepassed	گذشته
foreby	گذشته
past	گذشته
yesternight	شب گذشته
due out	گذشته
spun or span	گذشته
last night	شب گذشته
departed	گذشته
preceded	گذشته
asides	گذشته از
bygone	گذشته
historical	گذشته
oldest	گذشته
aside	گذشته از
older	گذشته
old	گذشته
the year past	سال گذشته
forby <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
the preterite tense	زمان گذشته
ultimo	در ماه گذشته
further [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
ultimo	ماه گذشته
besides <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
whish	بسرعت گذشته
additionally <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
upheld	گذشته uphold
outdid	گذشته outdo
bled	گذشته Bleed
pt	زمان گذشته
also [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
the present and the past	گذشته و حال
on top of this <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
sware	گذشته swear
sup.latest or last	تازه گذشته
stale cheque	چک تاریخ گذشته
the past tense	زمان گذشته
over and above <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
the present and the past	حال و گذشته
the present and the past	اکنون و گذشته
on to <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
self giving	از خود گذشته
beyond that <adv.>	گذشته از این
on top of that <adv.>	گذشته از این
on to <adv.>	گذشته از این
additionally <adv.>	از این گذشته
also [moreover] <adv.>	از این گذشته
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
what is more <adv.>	گذشته از این
over and above <adv.>	گذشته از این
additionally <adv.>	گذشته از این
also [moreover] <adv.>	گذشته از این
aside from that <adv.>	گذشته از این
forby <adv.>	گذشته از این
further [moreover] <adv.>	گذشته از این
in addition <adv.>	گذشته از این
moreover <adv.>	گذشته از این
on top of this <adv.>	گذشته از این
aside from that <adv.>	از این گذشته
what is more <adv.>	از این گذشته
beyond that <adv.>	از این گذشته
further on	از این گذشته
furthermore	از این گذشته
on top of that <adv.>	از این گذشته
on to <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.>	از این گذشته
forby <adv.>	از این گذشته
further [moreover] <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	از این گذشته
moreover <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	از این گذشته
over and above <adv.>	از این گذشته
over	گذشته اضافی
past	گذشته از ماورای
retrospect	شامل گذشته
retrospect	نگاه به گذشته
expired	گذشته از موعد
furthermore <adv.>	از این گذشته
furthermore <adv.>	گذشته از این
retroactive	معطوف به گذشته
by gone	قدیمی گذشته ها
by gone	چیزهای گذشته
desperado	از جان گذشته
ex post	به اعتبار گذشته
sprang	گذشته gnirps
in a. to this	گذشته ازاین
in the p	درزمان گذشته
last sunday	یکشنبه گذشته
regression	بازگشت به گذشته
bygone	چیزهای گذشته
yesterday	زمان گذشته
over-	گذشته اضافی
desperate	از جان گذشته
exposed	سر راه گذشته
back	عقبی گذشته
backs	عقبی گذشته
besides <adv.>	گذشته از این
yesteryear	سال گذشته
also	گذشته از این
rode	گذشته ride
swore	گذشته sweatr
out of date	از تاریخ گذشته
nostalgia	حسرت گذشته
belated	ازموقع گذشته
belatedly	ازموقع گذشته
past tense	زمان گذشته
next week	هفته گذشته
last year	سال گذشته
lastmonth	ماه گذشته
retrospective falsification	تحریف گذشته
late	تازه گذشته
past years	سالهای گذشته
redolence	خاطرات گذشته
over and above	گذشته ازاین
last week	هفته گذشته
self devoted	از خود گذشته
not to mention	گذشته از قطع نظر از
got	زمان گذشته فعل get
secondary	حاکی از زمان گذشته
came	گذشته فعل امدن
the last two years	دوسال اخیر یا گذشته
one cannot put back the time <proverb>	زمان گذشته نیاید به بر
gladiator	پهلوان از جان گذشته
took	زمان گذشته فعل take
latest	تازه گذشته اینده
passe	کهنه مسلک گذشته
overdue	از موعد گذشته منقضی
gladiators	پهلوان از جان گذشته
ultimo	مربوط به ماه گذشته
ex post facto	شامل اصول گذشته
overdue draft	برات سررسید گذشته

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com