Dictiornary-Farsi | گذشته از ماورای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
past	گذشته از ماورای


Other Matches

trans-	ماورای
trancscendent	ماورای مقررات
it transcends human reason	ماورای عقل ........
extralegal	ماورای قانون
ultra	ماورای افراطی
oversea	ماورای بحار
metempiric	ماورای مشهودات
metagalaxy	ماورای کهکشان
extra scientific	ماورای علم
superphysical	ماورای جسم
superphysical	ماورای عالم مادی
supramundane	ماورای مراتب دنیوی
metaphsics	دانش ماورای طبیعت
metempirics	حکمت ماورای مشهودات
paranormal	ماورای پدیدههای علمی مکشوف
extraterrestrials	بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
tranalpine	واقع در انسوی کوه الپ ماورای الپی
extraterrestrial	بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
metaphysically	از روی علم ماورای طبیعت بطور معنوی یا مبهم
ultraviolet light	MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود
due out	از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
transalpine	واقع درانسوی الپ ساکن ماورای الپ
extrasensory	ماورای احساس معمولی خارج از احساس عادی
historical	گذشته
foretime	گذشته
forepassed	گذشته
foreby	گذشته
yesternight	شب گذشته
past	گذشته
forepast	گذشته
old	گذشته
spun or span	گذشته
gone by	گذشته
by gone	گذشته
beyoned the pale	از حد گذشته
let [leave] alone <conj.>	گذشته از
not to mention <conj.>	گذشته از
older	گذشته
not to speak of <conj.>	گذشته از
to say nothing of <conj.>	گذشته از
oldest	گذشته
bypast	گذشته
due out	گذشته
preceded	گذشته
agone	گذشته
aside from	گذشته از
over with	گذشته
and certainly not <conj.>	گذشته از
departed	گذشته
aside	گذشته از
asides	گذشته از
last night	شب گذشته
last a	گذشته
What is past is past . what is gone is gone .	گذشته ها گذشته
bygone	گذشته
outdid	گذشته outdo
the present and the past	گذشته و حال
the present and the past	حال و گذشته
the present and the past	اکنون و گذشته
the past tense	زمان گذشته
sware	گذشته swear
last sunday	یکشنبه گذشته
sup.latest or last	تازه گذشته
stale cheque	چک تاریخ گذشته
further on	از این گذشته
the preterite tense	زمان گذشته
the year past	سال گذشته
bled	گذشته Bleed
upheld	گذشته uphold
pt	زمان گذشته
whish	بسرعت گذشته
ultimo	در ماه گذشته
furthermore	از این گذشته
ultimo	ماه گذشته
further [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	از این گذشته
on top of that <adv.>	از این گذشته
beyond that <adv.>	از این گذشته
moreover <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.>	از این گذشته
over and above <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	از این گذشته
on top of this <adv.>	گذشته از این
moreover <adv.>	گذشته از این
in addition <adv.>	گذشته از این
further [moreover] <adv.>	گذشته از این
forby <adv.>	گذشته از این
aside from that <adv.>	گذشته از این
also [moreover] <adv.>	گذشته از این
additionally <adv.>	گذشته از این
in addition <adv.>	به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.>	گذشته از این
what is more <adv.>	گذشته از این
beyond that <adv.>	گذشته از این
moreover <adv.>	از این گذشته
in addition <adv.>	از این گذشته
further [moreover] <adv.>	از این گذشته
forby <adv.>	از این گذشته
besides <adv.>	از این گذشته
aside from that <adv.>	از این گذشته
also [moreover] <adv.>	از این گذشته
additionally <adv.>	از این گذشته
on to <adv.>	گذشته از این
on top of that <adv.>	گذشته از این
retrospective view [on]	نگاه به گذشته
self giving	از خود گذشته
out of date	از تاریخ گذشته
last week	هفته گذشته
regression	بازگشت به گذشته
next week	هفته گذشته
retrospect	شامل گذشته
yesteryear	سال گذشته
last year	سال گذشته
besides <adv.>	گذشته از این
backs	عقبی گذشته
lastmonth	ماه گذشته
also	گذشته از این
bygone	چیزهای گذشته
swore	گذشته sweatr
in a. to this	گذشته ازاین
nostalgia	حسرت گذشته
belated	ازموقع گذشته
belatedly	ازموقع گذشته
past tense	زمان گذشته
in the p	درزمان گذشته
yesterday	زمان گذشته
rode	گذشته ride
back	عقبی گذشته
retrospect	نگاه به گذشته
retroactive	معطوف به گذشته
past years	سالهای گذشته
exposed	سر راه گذشته
redolence	خاطرات گذشته
ex post	به اعتبار گذشته
by gone	قدیمی گذشته ها
desperado	از جان گذشته
by gone	چیزهای گذشته
retrospective falsification	تحریف گذشته
furthermore <adv.>	گذشته از این
over-	گذشته اضافی
expired	گذشته از موعد
sprang	گذشته gnirps
desperate	از جان گذشته
late	تازه گذشته
furthermore <adv.>	از این گذشته
over and above	گذشته ازاین
over	گذشته اضافی
self devoted	از خود گذشته
latest	تازه گذشته اینده
overdue	از موعد گذشته منقضی
gladiator	پهلوان از جان گذشته
gladiators	پهلوان از جان گذشته
ex post facto	شامل اصول گذشته
one cannot put back the time <proverb>	زمان گذشته نیاید به بر
The water has risen over his head . <proverb>	آب از سرش گذشته است .
took	زمان گذشته فعل take
longer	دیر گذشته ازوقت
not to mention	گذشته از قطع نظر از
ultimo	مربوط به ماه گذشته
longs	دیر گذشته ازوقت
longest	دیر گذشته ازوقت
overdue draft	برات سررسید گذشته
passe	کهنه مسلک گذشته
longed	دیر گذشته ازوقت
long-	دیر گذشته ازوقت
the last two years	دوسال اخیر یا گذشته
retroact	شامل گذشته شدن
long	دیر گذشته ازوقت
see in the past makes saw	فعل see در گذشته sawمیشود
got	زمان گذشته فعل get
Joking apart.	از شوخی گذشته ( جدی )
(a) while back <idiom>	هفتها یا ماهای گذشته
secondary	حاکی از زمان گذشته
To review the past in ones minds eye .	گذشته را از نظر گذراندن
came	گذشته فعل امدن
In the course of the past centuries.	درطی قرنهای گذشته
During the past few days.	طی چند روز گذشته
slotted	قسمت سوم و گذشته slot
sped	گذشته و قسمت سوم speed
strove	گذشته وقسمت سوم strive
lit	زمان گذشته فعل light
slept	گذشته و قسمت سوم sleep
sought	گذشته و قسمت سوم seek
rapped	گذشته و قسمت سوم rap
past	پیشینه وابسته بزمان گذشته
knelt	گذشته و قسمت سوم kneel
adside from	صرفنظر از اینکه گذشته از این
kamikaze	خلبان ازجان گذشته ژاپنی

past