English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
pro-active گرایش به ایجاد وقایع
Other Matches
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
ActiveX سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
gravitation گرایش
disposition گرایش
tendencies گرایش
diatropism گرایش
trend گرایش
trends گرایش
tendency گرایش
propensity گرایش
tropism گرایش
propensities گرایش
attitudes گرایش
attitude گرایش
log ثبت وقایع
historify وقایع نگار
logs ثبت وقایع
chronicler وقایع نویس
record of events ثبت وقایع
happenstance وقایع اتفاقی
minute یادداشت وقایع
minute book دفتر وقایع
minute گزارش وقایع
chronology وقایع نگاری
annalist وقایع نگار
propensity to import گرایش به واردات
coenotrope گرایش مشترک
propensity to borrow گرایش به استقراض
pressure tendency گرایش فشار
propensity to consume گرایش به مصرف
cenotrope گرایش مشترک
approach gradient شیب گرایش
orientation گرایش جهت
propensity to hoard گرایش به احتکار
propensity to save گرایش به پس انداز
action tendency گرایش به عمل
sexual orientation گرایش جنسی
upward tendency گرایش صعودی
reconversion گرایش مجدد
christianization گرایش به مسیحیت
chemotropism گرایش شیمیایی
annals وقایع سالیانه سالنامه
record of events دفتر ثبت وقایع
deck log دفتر وقایع دریانوردی
sportswriter وقایع نگار ورزشی
rough log دفترچه وقایع ناو
the occurrences of the day رویداهای یا وقایع روز
logs ثبت کردن وقایع
log ثبت کردن وقایع
flight log دفتر وقایع پرواز
deck log دفتر وقایع ناو
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
sentimentalism گرایش بسوی احساسات
ism سیستم عملی گرایش
sentimentality گرایش بسوی احساسات
determining tendency گرایش تعیین کننده
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
propensity to invest گرایش به سرمایه گذاری
phototropism گرایش بطرف نور
Trifling ( small) happenings of life . اتفاقات ( وقایع )کوچک زندگی
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
station log دفتر وقایع ایستگاه مخابراتی
muster book دفتر ثبت وقایع روزانه
horizontal event numbering شماره گذاری افقی وقایع
flight log دفتر ثبت وقایع پرواز
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
daybook دفتر ثبت وقایع روزانه
parish register دفتر ثبت وقایع سه گانه
tends متمایل بودن به گرایش داشتن
tendentious دارای گرایش ویژه وعمدی
tending متمایل بودن به گرایش داشتن
tended متمایل بودن به گرایش داشتن
tend متمایل بودن به گرایش داشتن
common business oreinted language زبان با گرایش متداول تجاری
simplism گرایش بسادگی وبی الایشی
jump on the bandwagon <idiom> [پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
Enantiodroma گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
trained سلسله وقایع توالی حیله جنگی
chronicle شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
log engineering دفتر ثبت وقایع موتور ناو
train سلسله وقایع توالی حیله جنگی
chronicled شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicling شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
trains سلسله وقایع توالی حیله جنگی
diary دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
fatidic وابسته به پیش گویی حوادث و وقایع
station log دفتر ثبت وقایع پست مخابراتی
trends مسیر انجام کار سیر وقایع
diaries دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
trend مسیر انجام کار سیر وقایع
radicalism گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
anachronisms اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
slates ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slated ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
slate ذغال سنگ سخت وسنگی شرح وقایع
Give me a full account of the events. جریان کامل وقایع را برایم تعریف کنید
anachronism اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
bopping Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bops Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopped Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bop Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
chronology شرح وقایع بترتیب زمانی علم ترتیب تاریخ
geochronology شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
chronology تاریخ شماری جدول یا شرح وقایع یاتاریخهای وابسته بانها
frustration غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
frustrations غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
dialectic materialism دیالکتیک مادی مبتنی بر قبول جبرتاریخ به عنوان یک سائق عمده وقایع
supervening impossibility of performance غیر ممکن شدن اجرای قراردادبه دلیل دخالت وقایع غیرمترقبه
dynamic analisis تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
character oriented protocol پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
frustrated contract قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
diarists روزنامه نگار وقایع نگار
diarist روزنامه نگار وقایع نگار
origination ایجاد
production ایجاد
creating ایجاد
generations ایجاد
creates ایجاد
create ایجاد
productions ایجاد
authorship ایجاد
constructions ایجاد
construction ایجاد
generation ایجاد
creations ایجاد
creation ایجاد
bridging ایجاد پل
developments ایجاد
development ایجاد
hypnogenesis ایجاد خواب
vacuolation ایجاد حفره
creation of money ایجاد پول
creation date تاریخ ایجاد
contouring ایجاد طرح
configure ایجاد پیکربندی
surging ایجاد موج
money creation ایجاد پول
originationu ایجاد ابداع
stimulation ایجاد محرک
irruption ایجاد ناگهانی
originative ایجاد کننده
isochronism ایجاد همزمانی
worker ایجاد کننده
furunculosis ایجاد کورک
mythopoeia ایجاد افسانه
orogenesis ایجاد کوه
lacrimation ایجاد اشک
lenticulation ایجاد عدسی
causer ایجاد کننده
pick and roll ایجاد سد و چرخش
screeches ایجاد کردن
screeching ایجاد کردن
stylization ایجاد سبک
structuralization ایجاد ساختمان
forms ایجاد یک شکل
formed ایجاد یک شکل
form ایجاد یک شکل
engender ایجاد کردن
engendered ایجاد کردن
engendering ایجاد کردن
engenders ایجاد کردن
spiculation ایجاد خار
spermatogenesis ایجاد نطفه
housing ایجاد مسکن
salivation ایجاد بزاق
grounding ایجاد زمین
screeched ایجاد کردن
screech ایجاد کردن
looping ایجاد حلقه
obstruction ایجاد مانع
obstructions ایجاد مانع
pitting ایجاد حفره
capital creation ایجاد سرمایه
preclusion ایجاد مانع
pustulation ایجاد جوش
territorialization ایجاد ناحیه
creates ایجاد کردن
system generation ایجاد سیستم
pupation ایجاد شفیره
rainmaking ایجاد باران
lactation ایجاد شیر
stockades ایجاد مانع
create ایجاد کردن
creating ایجاد کردن
stockade ایجاد مانع
scandalization ایجاد افتضاح
make waves <idiom> ایجاد دردسر
amount ایجاد مجموعی از...
amounted ایجاد مجموعی از...
amounts ایجاد مجموعی از...
resonances ایجاد طنین
resonance ایجاد طنین
polarization ایجاد دو قطب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com