Dictiornary-Farsi | گرایش به عمل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 56 (8 milliseconds)

English	Persian
action tendency	گرایش به عمل


Search result with all words

orientation	گرایش جهت
sentimentality	گرایش بسوی احساسات
disposition	گرایش
bop	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopped	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bopping	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
bops	Protocol Bit-Orinted پروتکل با گرایش بیت
attitude	گرایش
attitudes	گرایش
tendencies	گرایش
tendency	گرایش
propensities	گرایش
propensity	گرایش
trend	گرایش
trends	گرایش
tend	متمایل بودن به گرایش داشتن
tended	متمایل بودن به گرایش داشتن
tending	متمایل بودن به گرایش داشتن
tends	متمایل بودن به گرایش داشتن
gravitation	گرایش
radicalism	گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
tendentious	دارای گرایش ویژه وعمدی
approach gradient	شیب گرایش
cenotrope	گرایش مشترک
coenotrope	گرایش مشترک
central tendency measures	اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency	اندازههای گرایش مرکزی
character oriented protocol	پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
chemotropism	گرایش شیمیایی
christianization	گرایش به مسیحیت
coanda effect	گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
common business oreinted language	زبان با گرایش متداول تجاری
compressive strength	قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
determining tendency	گرایش تعیین کننده
diatropism	گرایش
guild socialism	سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
ism	سیستم عملی گرایش
phototropism	گرایش بطرف نور
pressure tendency	گرایش فشار
propensity to borrow	گرایش به استقراض
propensity to consume	گرایش به مصرف
propensity to hoard	گرایش به احتکار
propensity to import	گرایش به واردات
propensity to invest	گرایش به سرمایه گذاری
propensity to save	گرایش به پس انداز
reconversion	گرایش مجدد
sentimentalism	گرایش بسوی احساسات
simplism	گرایش بسادگی وبی الایشی
snobol	Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
tropism	گرایش
upward tendency	گرایش صعودی
pro-active	گرایش به ایجاد وقایع
jump on the bandwagon <idiom>	[پیوستن به گرایش یا فعالیتی محبوب]
sexual orientation	گرایش جنسی
Enantiodroma	گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
Partial phrase not found.