Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
English |
گردش فرفرهای گوی بیلیارد |
|
|
Other Matches |
|
natural english |
گردش فرفرهای گوی بیلیارددر همان سمت اصلی پس ازبرخورد با گوی دیگر |
strobic |
فرفرهای |
asymmetric top |
فرفرهای بی تقارن |
symmetry top |
فرفرهای متقارن |
scroll bone |
استخوان فرفرهای |
trochoid |
محوری فرفرهای |
pinwheel |
فرفرهای چرخ سنجاقی |
turbinal |
پیچی شکل فرفرهای |
cone crusher |
سنگ شکن فرفرهای |
pockets |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
pocket |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
turbinate |
فرفرهای مانند مخروط وارونه مارپیچ |
constant displacement pump |
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد |
flowchart template |
یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود |
equation of exchange |
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول |
billiards |
بیلیارد |
eight ball billiard |
بیلیارد امریکایی |
billiard |
بازی بیلیارد |
cueball |
گوی بیلیارد |
english billiards |
بیلیارد انگلیسی |
billiard table |
میز بیلیارد |
balking billiard |
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده |
head |
انتهای میز بیلیارد |
cues |
باچوب بیلیارد زدن |
snooker |
بازی شبیه بیلیارد |
cue |
باچوب بیلیارد زدن |
rotation billiard |
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره |
strikers |
بیلیارد بازی که نوبت اوست |
center spot |
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی |
carom |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
cannon |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
top |
ضربه به بالای توپ بیلیارد |
beds |
سطح هموار کف میز بیلیارد |
bed |
سطح هموار کف میز بیلیارد |
balkline |
خط عرضی روی میز بیلیارد |
striker |
بیلیارد بازی که نوبت اوست |
cannons |
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد |
cribbage billiard |
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی |
masse |
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد |
fifteen ball billiard |
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی |
forty one continous billiard |
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه |
nine ball billiard |
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار |
lemon |
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری |
lemons |
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری |
follow shot |
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد |
bumper pool billiard |
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها |
bank shot |
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد |
balkline spot |
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد |
in hand |
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده |
long string |
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد |
balk |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balked |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balking |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
balks |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
baulked |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
baulking |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
break shot |
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد |
baulks |
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد |
forces |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
anchor |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
forty one billiard |
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد |
blocks |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
blocked |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
block |
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین |
head spot |
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد |
force |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
anchoring |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
anchors |
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول |
billiard spot |
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی |
forcing |
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد |
bottle pocket billiard |
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند |
stick bridge |
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد |
placing |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
mr. and mrs billiards |
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد |
place |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
stop shot |
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد |
cuts |
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند |
cut |
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند |
one and nine balls billiard |
بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند |
places |
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف |
poker pocket billiards |
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار |
cue |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
count |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
basebal billiard |
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12 |
pocket billiards |
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر |
counting |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
counted |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
cues |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
counts |
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ |
three cushion billiards |
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز |
dragged |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
drags |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
drag |
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری |
shake bottle |
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد |
hazard |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazarded |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazards |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
hazarding |
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف |
safety |
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ |
pill pool billiard |
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص |
line up billiard |
بیلیارد کیسه دار با روش برگرداندن گویهای کیسه افتاده به زمین |
foot spot |
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد |
hug the rail |
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی |
one pocket billiard |
بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد |
chalking |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
chalks |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
chalk |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
chalked |
مالیدن گچ بر سر چوب بیلیارد شرطبندی روی اسب در اخرین لحظات اسب موردتوجه عموم |
cowboy billiard |
بیلیارد کیسهای با گوی اصلی و 3 گوی به شمارههای 1و 3 و 5 |
kiss |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
kissing |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
kisses |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
kissed |
برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر |
inning |
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ |
run |
گردش |
paseo |
گردش |
jaunt |
گردش |
jaunts |
گردش |
twirl |
گردش |
twirled |
گردش |
twirling |
گردش |
anticlockwise rotation |
گردش به چپ |
twirls |
گردش |
revved |
گردش |
revving |
گردش |
flow |
گردش |
trips |
گردش |
tripped |
گردش |
stroll |
گردش |
strolled |
گردش |
strolls |
گردش |
trip |
گردش |
period |
گردش |
promenade |
گردش |
turnover |
گردش |
periods |
گردش |
flowine |
خط گردش |
flowline |
خط گردش |
runs |
گردش |
hiking |
گردش |
left handed rotation |
گردش به چپ |
itineration |
گردش |
circulation |
گردش |
cycle |
گردش |
promenades |
گردش |
cycled |
گردش |
itineracy |
گردش |
cycles |
گردش |
circumrotation |
گردش |
traversing |
گردش |
rotation |
گردش |
traverses |
گردش |
traversed |
گردش |
maeander |
گردش |
on the rove |
در گردش |
hikes |
گردش |
nutation |
گردش |
ambulation |
گردش |
hiked |
گردش |
circulations |
گردش |
race |
گردش |
raced |
گردش |
races |
گردش |
hike |
گردش |
traverse |
گردش |
travels |
گردش |
traveled |
گردش |
travel |
گردش |
canters |
گردش |
cantering |
گردش |
cantered |
گردش |
canter |
گردش |
water circulation |
گردش اب |
gyrations |
گردش |
turns |
گردش |
perambulation |
گردش |
turn |
گردش |
progressing |
گردش |
progresses |
گردش |
progressed |
گردش |
progress |
گردش |
wrest |
گردش |
wrested |
گردش |
wresting |
گردش |
wrests |
گردش |
gyration |
گردش |
counterclockwise rotation |
گردش به چپ |
circuits |
گردش |
flowed |
گردش |
meanders |
گردش |
meandering |
گردش |
flows |
گردش |
meandered |
گردش |
revolution |
گردش |
movement |
گردش |
walking |
گردش |
revs |
گردش |
rev |
گردش |
revolutions |
گردش |
operation |
گردش |