Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
wagonette
گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
Other Matches
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
four in hand
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
four cycle
چهار چرخه
cycle time
مدت چرخه زمان چرخه
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
rotor
گردونه
carrousel
گردونه
rotors
گردونه
porte cochere
در گردونه ور
training gear
گردونه در سمت
motor cars
گردونه خودرو
trailers
یدک گردونه
passes
گردونه گدوک
trailer
یدک گردونه
drummed
گردونه دوار
passed
گردونه گدوک
pass
گردونه گدوک
turntables
صفحه گردونه
turntable
صفحه گردونه
knob
پیچ گردونه
knobs
پیچ گردونه
drum
گردونه دوار
activity wheel
گردونه فعالیت
gipsy
گردونه هرزگرد
gipsy
گردونه دوار
memory drum
گردونه یاد
motor car
گردونه خودرو
elevator gear
گردونه در ارتفاع
locomobile
گردونه خودرو
color wheel
گردونه رنگ امیزی
smoked drum
گردونه ثبت کننده
pill box
قوطی گردونه کوچک
slugs
جانور تنبل گردونه کندرو
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
fliers
درحال پرواز گردونه تیزرو
flier
درحال پرواز گردونه تیزرو
flyers
درحال پرواز گردونه تیزرو
flyer
درحال پرواز گردونه تیزرو
slug
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
جانور تنبل گردونه کندرو
traction engine
لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
traction engines
لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
ralliear
یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
to p a vehicle or horse
جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
porte cochere
در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
flying ambulance
گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
kittereen
یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
landdau
یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
ferris wheel
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
cycle
چرخه
cycled
چرخه
cyclones
چرخه
cyclone
چرخه
monocyle
یک چرخه
monocycle
یک چرخه
hydrologic cycle
چرخه اب
cycles
چرخه
water cycle
چرخه اب
rotation
چرخه
tricyclic
سه چرخه
tricycles
سه چرخه
trike
سه چرخه
tricycle
سه چرخه
velocipede
سه چرخه
hertz
چرخه در ثانیه
activity cycle
چرخه فعالیت
tropical cyclone
چرخه استوایی
cycles
چرخه زدن
cycles
چرخ چرخه
minor cycle
چرخه خرد
cycles per second
چرخه در ثانیه
storage cycle
چرخه انباره
hz
چرخه درثانیه
minor cycle
خرد چرخه
cycled
چرخه زدن
design cycle
چرخه طراحی
display cycle
چرخه نمایش
cycling
چرخه زنی
fetch cycle
چرخه واکشی
execution cycle
چرخه اجرا
life-cycles
چرخه زندگی
execute cycle
چرخه اجرا
six by six
ماشین شش چرخه
life-cycle
چرخه زندگی
duty cycle
چرخه کار
cyclones
چرخه باد
cyclone
چرخه باد
pedicab
سه چرخه پایی
magnetic whirl
چرخه مغناطیسی
cycled
چرخ چرخه
major cycle
بزرگ چرخه
cycle stealing
مدت چرخه
kilocycle
هزار چرخه
cycle stealing
چرخه دزدی
cardiac cycle
چرخه قلبی
search cycle
چرخه جستجو
carnot cycle
چرخه کارنو
circulation of a vector
چرخه بردار
life cycle
چرخه دوام
major cycle
چرخه بزرگ
machine cycle
چرخه ماشین
handlebar
دسته دو چرخه
megacycle
میلیون چرخه
cycle time
مدت چرخه
tricar
اتومبیل سه چرخه
cycle
چرخه زدن
cycle
چرخ چرخه
menstrual cycle
چرخه قاعدگی
memory cycle
چرخه حافظه
instruction cycle
چرخه دستورالعمل
biorhythm
چرخه زیستی
megacycle
مگا چرخه
read restore cycle
چرخه خواندن و ترمیم
read write cycle
چرخه خواندن و نوشتن
reset cycle
چرخه باز نشانی
citric acid cycle
چرخه سیتریک اسید
computer processing cycle
چرخه پردازش کامپیوتر
six by six
وسیله نقلیه شش چرخه
data processing cycle
چرخه پردازش داده
kilomegacycle
یک بیلیون چرخه در ثانیه
internal cycle time
زمان چرخه داخلی
gigacycle
هزار میلیارد چرخه
toothed wheel
چرخه دندانه دار
gramdfather cycle
چرخه پدر بزرگ
kilomegacycle
هزار میلیون چرخه
born haber cycle
چرخه بورن- هابر
program development cycle
چرخه ایجاد برنامه
tarantass
درشکه بی فنروچهار چرخه روسی
monorail
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
trailers
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailer
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
monorails
ریل واحدمخصوص حرکت ترن یک چرخه
tumbrel or bril
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
wheel
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
cycle stealing
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
null cycle
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی
capstan
میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
quadruples
چهار لا
quadrate
چهار یک
quarter
چهار یک
quatre
چهار
four
چهار
quadrupled
چهار لا
quadruple
چهار لا
quadruped
چهار پا
quadrupeds
چهار پا
tetrad
چهار
quadrilaterals
چهار بر
quartile
چهار یک
quadrupling
چهار لا
tetragon
چهار بر
quadrilateral
چهار بر
intersections
چهار راه
cross legged
چهار زانو
all eyes
چهار چشمی
quadrisyllabic
چهار هجائی
qyaternary
چهار تایی
long legged
چهار پایه
intersection
چهار راه
close
چهار گوشه
quadrivalent
چهار بنیانی
quadraple
چهار برابر
four dimensional
چهار بعدی
tetrasyllabic
چهار هجائی
quadrifid
چهار شکافی
quadric
چهار تایی
four pole
چهار قطبی
four o'clock
ساعت چهار
quadrivalent
چهار ارزشی
quadrant
چهار یک دایره
quadrant
چهار گوش
quatrefoil
گل چهار گلبرگی
creep
چهار دست و پا
double breasted
کت چهار دکمه
foursquare
چهار ضلعی
point four
اصل چهار
four way
چهار راه
four way
چهار لولهای
quadrangular
چهار گوشه
quadrate
چهار گوش
tetrasporous
چهار هاگی
footstools
چهار پایه
squares
چهار گوش
squaring
چهار گوش
gallop
چهار نعل
galloped
چهار نعل
quads
چهار گوش
gallops
چهار نعل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com