Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
landaulet n
گردونه کوچکی که پوششی دارد
Other Matches
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
he has a small p in shimran
او ملک کوچکی درشمیران دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
ligule
زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
clipboards
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboard
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
activity
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities
چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
tegumentary
پوششی
integumentary
پوششی
sheeting
پوششی لفاف
covering letters
نامه پوششی
hedging
تبدیل پوششی
tunica
غشاء پوششی
covering troops
یکانهای پوششی
caul
غشاء پوششی
screening force
نیروی پوششی
covering barrier
مانع پوششی
covering force
نیروی پوششی
screening effect
اثر پوششی
coverage
دفاع پوششی
lap joint
اتصال پوششی
screening fire
اتش پوششی
covering letter
نامه پوششی
tegmentum
غشاء پوششی
tegumnentum
غشاء پوششی
fullback
دفاع پوششی
full back
مدافع پوششی
porte cochere
در گردونه ور
carrousel
گردونه
rotors
گردونه
rotor
گردونه
epithelialize
بافت پوششی شدن
epithelize
بافت پوششی شدن
fascias
لایه پوششی فیبری
fascia
لایه پوششی فیبری
coating
پوششی از یک لایه رنگ یا گچ
locomobile
گردونه خودرو
trailer
یدک گردونه
pass
گردونه گدوک
trailers
یدک گردونه
turntable
صفحه گردونه
turntables
صفحه گردونه
motor car
گردونه خودرو
motor cars
گردونه خودرو
elevator gear
گردونه در ارتفاع
gipsy
گردونه دوار
passed
گردونه گدوک
drum
گردونه دوار
training gear
گردونه در سمت
activity wheel
گردونه فعالیت
memory drum
گردونه یاد
passes
گردونه گدوک
knob
پیچ گردونه
knobs
پیچ گردونه
drummed
گردونه دوار
gipsy
گردونه هرزگرد
smoked drum
گردونه ثبت کننده
color wheel
گردونه رنگ امیزی
pill box
قوطی گردونه کوچک
slipcover
پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
acanthoma
اماس سلولهای خارداربافت پوششی مالپیقی
flier
درحال پرواز گردونه تیزرو
wagonette
گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
slug
جانور تنبل گردونه کندرو
slugged
جانور تنبل گردونه کندرو
slugs
جانور تنبل گردونه کندرو
flyers
درحال پرواز گردونه تیزرو
fliers
درحال پرواز گردونه تیزرو
flyer
درحال پرواز گردونه تیزرو
wing covert
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
traction engine
لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
to p a vehicle or horse
جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
ralliear
یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
traction engines
لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
porte cochere
در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
flying ambulance
گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
four in hand
گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
landdau
یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
kittereen
یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
hydathode
ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
ferris wheel
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
littleness
کوچکی
smallness
کوچکی
tininess
کوچکی
pettiness
کوچکی
exiguity
کوچکی
antistatic mat
پوششی در قسمت جلوی یک دستگاه مانند یک واحد دیسک که به حالت سکون حساس است لایی ناایستا
emigration
درون کوچکی
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
epsilon
مقدار کوچکی از هر چیز
(not a) ghost of a chance
<idiom>
حتی یک شانس کوچکی
overlays
بخش کوچکی از برنامه
detail
بخش کوچکی از یک شرح
overlay
بخش کوچکی از برنامه
microcephalia
سر کوچکی جمجمه کوچک
overlaying
بخش کوچکی از برنامه
detailing
بخش کوچکی از یک شرح
puniness
تازه کاری جوانی کوچکی
dollies
چرخ کوچکی شبیه قرقره
dolly
چرخ کوچکی شبیه قرقره
lobular
شبیه قطعه کوچکی از چیزی
cards
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
parcel
دسته قطعه کوچکی از زمین
parcels
دسته قطعه کوچکی از زمین
card
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
kit or kit violon
ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestries
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestry
نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
rear party
نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
doodads
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
salami technique
سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
coppice wood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
centriole
ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
doodad
مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
slab
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
slabs
گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
copsewood
بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
leprechaun
جن کوچکی که هرکس انراگرفتارمیساخت گنجهای نهفته راپیدامیکرد
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
fescue
چوب کوچکی که بوسیله ان اموزگار چیزی را به شاگردنشان میدهد
holm
جزیره کوچکی میان رودخانه با دریاچه ویانزدیک خشکی
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
bronchial tubes
برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
gablet
[سنتوری کوچکی بالای شمع پشت بند]
[معماری]
superscript
ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
vacuole
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
undergrowth
بوته ها و درختان کوچکی که زیر گیاه بزرگتری میروید
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
altar-niche
[تو رفتگی در محراب کلیسا که اغلب نیایشگاه کوچکی است.]
soundest
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sound
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounded
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
sounds
پوششی که صدا را در چاپگر پر و صدا قط ع میکند
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
kilderkin
چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
estuary
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
pin
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
pinning
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
vanity boxŠcaseŠor bag
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
swagger cane
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
junction
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
pinned
میخ کوچک ساعت محور کوچکی که چیزی دوران بگردد
estuaries
دهانه رودخانه بزرگی که شتکیل خلیج کوچکی دهد مدخل
lanternpinion
چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
junctions
جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
rockoon
پرتابه یا موشک کوچکی که بوسیله بالون درارتفاع زیادمنفجر شود
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
vaude
نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
handcar
چهارچرخه کوچکی که بوسیله دست یا موتورکوچکی روی خط اهن حرکت میکند
sachets
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet
بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
arrow pointer
پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
epicanthus
لایه کوچکی از پوست که گاهی گوشه درونی چشم رامی پوشاند
accelerating pump
پمپ کوچکی که به منظورتامین فوری مخلوط غلیظ سوخت و هوا در کابراتورتعبیه میشود
anlage
اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
erasing
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erases
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
tracking symbol
علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
microspacing
خصوصیت بعضی چاپگرها که به انها امکان میدهد تا درفاصلههای بسیار کوچکی حرکت کنند
erased
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
erase
آهن ربای کوچکی که دیسک یا نوار مغناطیسی یا سیگنالهای ضبط شده را پاک میکند
punches
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
middle ear
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
jetevator
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
punch
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
platelet
صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
punched
قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
loader
بخش کوچکی از کد برنامه که به برنامههای به صورت دودویی اجازه بار شدن در حافظه میدهد.
foot block
قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
packs
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
pack
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
screening electrons
الکترونهای پوششی الکترونهای پوشاننده
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
bed groins
بند کوچکی که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب دردهانه خروجی کانال زده میشود
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
juke joint
رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
cookie
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
cookies
فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
capstan
میله گردان گردونه دوار لنگر قرقره دوار لنگر
screened
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screen
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings
دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ghettoes
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghetto
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
ghettos
محل کوچکی از شهرکه محل سکونت اقلیت هااست
hand-held
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند
basic
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics
یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com