Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 61 (4 milliseconds)
English	Persian
fervour	گرمی
warmth	گرمی
rut	گرمی
ruts	گرمی
heat	گرمی
heats	گرمی
zing	گرمی
ardour	گرمی
glow	گرمی
glowed	گرمی
glows	گرمی
cordiality	گرمی
ardor	گرمی
fervency	گرمی
fervor	گرمی
fieriness	گرمی
hotness	گرمی
mugginess	گرمی
Other Matches
warmly	به گرمی
reliance	دل گرمی
mettle	گرمی غیرت
tepidity	نیم گرمی
tepefaction	نیم گرمی
i rest upon your promise	پشت گرمی
fervidity	گرمی زیاد
fervidness	گرمی زیاد
gram equivalent	هم ارز گرمی
gramme equivalent	هم ارز گرمی
prickly heat	گرمی دانه
ebullience	گرمی و نشاط
stew	گرمی داغی
stewed	گرمی داغی
stewing	گرمی داغی
stews	گرمی داغی
zeal	گرمی تعصب
pyrogenic	گرمازا گرمی بخش
pyrogenous	گرمازا گرمی بخش
Chess is my pastim (hobby).	سر گرمی من شطرنج است
trusts	اطمینان پشت گرمی
gram atomic weight	وزن گرمی اتم
trusted	پشت گرمی داشتن به
trusts	پشت گرمی داشتن به
She has a delightfully mellow voice .	صدای گرمی دارد
with open arms <idiom>	با گرمی استفاده کردن
gram equivalent weight	وزن گرمی هم ارز
trusted	اطمینان پشت گرمی
eruption of rash	درامدن گرمی دانه
trust	پشت گرمی داشتن به
trust	اطمینان پشت گرمی
He is a warn blooded person.	آدم خون گرمی است
warm up	دست گرمی بازی کردن
leaned	خم شدن پشت گرمی داشتن
lean	خم شدن پشت گرمی داشتن
calefacient	داروی گرم کننده گرمی ده
He has a delightful touch on the guitar .	گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
milliequvalent weight	وزن هم ارز میلی گرمی
leans	خم شدن پشت گرمی داشتن
sales talk	مذاکره وبازار گرمی برای فروش
horse trade	بازار گرمی وچانه زنی درمعاملات
To be a good conversationalist .	دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
cambric tea	نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com