Dictiornary-Farsi | گرمی و نشاط | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (8 milliseconds)

English	Persian
ebullience	گرمی و نشاط


Other Matches

fervour	گرمی
ruts	گرمی
reliance	دل گرمی
heat	گرمی
heats	گرمی
fervency	گرمی
ardor	گرمی
warmly	به گرمی
cordiality	گرمی
glows	گرمی
glowed	گرمی
glow	گرمی
ardour	گرمی
rut	گرمی
zing	گرمی
mugginess	گرمی
warmth	گرمی
hotness	گرمی
fervor	گرمی
fieriness	گرمی
zeal	گرمی تعصب
gram equivalent	هم ارز گرمی
gramme equivalent	هم ارز گرمی
tepidity	نیم گرمی
tepefaction	نیم گرمی
fervidity	گرمی زیاد
i rest upon your promise	پشت گرمی
fervidness	گرمی زیاد
stews	گرمی داغی
stewing	گرمی داغی
mettle	گرمی غیرت
prickly heat	گرمی دانه
stew	گرمی داغی
stewed	گرمی داغی
gram equivalent weight	وزن گرمی هم ارز
with open arms <idiom>	با گرمی استفاده کردن
She has a delightfully mellow voice .	صدای گرمی دارد
trusts	پشت گرمی داشتن به
gram atomic weight	وزن گرمی اتم
Chess is my pastim (hobby).	سر گرمی من شطرنج است
trusts	اطمینان پشت گرمی
trusted	پشت گرمی داشتن به
eruption of rash	درامدن گرمی دانه
trust	اطمینان پشت گرمی
pyrogenous	گرمازا گرمی بخش
pyrogenic	گرمازا گرمی بخش
trusted	اطمینان پشت گرمی
trust	پشت گرمی داشتن به
calefacient	داروی گرم کننده گرمی ده
He has a delightful touch on the guitar .	گیتار را با پنجه گرمی می نوازد
milliequvalent weight	وزن هم ارز میلی گرمی
He is a warn blooded person.	آدم خون گرمی است
warm up	دست گرمی بازی کردن
leans	خم شدن پشت گرمی داشتن
leaned	خم شدن پشت گرمی داشتن
lean	خم شدن پشت گرمی داشتن
sprees	نشاط
hilarity	نشاط
esprit	نشاط
vivacious	با نشاط
gaily	با نشاط
spree	نشاط
merriment	نشاط
alacrity	نشاط
gawsy	با نشاط
jazz	نشاط
splore	نشاط
spirituelle	با نشاط
randan	نشاط
frolicsomeness	نشاط
gawsie	با نشاط
spree	نشاط
effervescent <adj.>	پر نشاط
exhilaration	نشاط
esprit	نشاط
jolly <adj.>	پر نشاط
sprightly <adj.>	پر نشاط
vivacious <adj.>	پر نشاط
f.of spirits	نشاط
merriment	نشاط
debonair <adj.>	پر نشاط
jazz	نشاط
hilarity	نشاط
friskiness	نشاط
joy	نشاط
sprightliness	نشاط
vital <adj.>	با نشاط
alacrity	نشاط
horse trade	بازار گرمی وچانه زنی درمعاملات
sales talk	مذاکره وبازار گرمی برای فروش
vivid <adj.>	پر شور و نشاط
winterly	زمستانی بی نشاط
life	شور و نشاط
jovial <adj.>	نشاط انگیز
lively <adj.>	نشاط انگیز
languish	بی نشاط شدن
good-humored <adj.>	نشاط انگیز
exhilarating <adj.>	نشاط انگیز
joie de vivre	نشاط زندگی
guidwille	نشاط انگیز
racy	با نشاط مهیج
livelier	از روی نشاط
exhilarant	نشاط اور
liveliest	از روی نشاط
merrily	از روی نشاط
extatic	نشاط امیز
exhilarative	نشاط اور
mirth	نشاط شادی
elanvital	نشاط حیاتی
allegro	نشاط انگیز
exhilarating	نشاط دادن
exhilarates	نشاط دادن
guidwille	پرسرور و نشاط
festively	با سرور و نشاط
exhilarated	نشاط دادن
life force	نشاط حیات
lively	از روی نشاط
exhilarate	نشاط دادن
To be a good conversationalist .	دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
cambric tea	نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
primroses	زهر الربیع پر نشاط
primrose	زهر الربیع پر نشاط
elevating	نشاط دادن افراشتن
elevates	نشاط دادن افراشتن
vivacity	نشاط نیروی حیاتی
elevate	نشاط دادن افراشتن
scherzo	قطعه نشاط انگیزوهزلی
disport	حرکات نشاط انگیزکردن
gayly	با خوشحالی ز باسرور و نشاط
disporting	حرکات نشاط انگیزکردن
disports	حرکات نشاط انگیزکردن
disported	حرکات نشاط انگیزکردن
vivacious	مسرور دارای سرور و نشاط
randan	سرخوش بودن نشاط کردن
galop	رقص نشاط انگیز قرن 91
cancan	یک نوع رقص نشاط اور
galumph	جست وخیز نشاط انگیز کردن
straight face	چهره رسمی و بی نشاط قیافه بی تفاوت
mazurka	رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
rigadoon	رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
rigaudon	رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
capriccio	قطعه موسیقی ازاد با ضرب نشاط اور

ebullience

گرمی و نشاط