Total search result: 201 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
taxi squad |
گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای |
|
|
Other Matches |
|
taxied |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
taxiing |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
taxies |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
taxi |
عضو گروه بازیگران قراردادی |
pro am |
مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور |
taxi squadder |
بازیگر عضو گروه قراردادی |
clubbabble |
قابل عضویت درباشگاه یامجمع |
packs |
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع |
pack |
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع |
discharge of contract |
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی |
beach group |
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی |
commodity groups |
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی |
beach party |
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل |
players |
بازیگران |
registration of player |
نامنویسی بازیگران |
dramatis personoe |
بازیگران نمایش |
the profession |
جماعت بازیگران |
civil reserve air fleet |
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند |
task component |
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است |
framing |
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد |
seeding |
رده بندی بازیگران |
personages |
شخصیت بازیگران داستان |
personage |
شخصیت بازیگران داستان |
move list |
فهرست بازیگران غیرفعال |
company |
دسته هیئت بازیگران |
solids |
تیمی با بازیگران خوب |
companies |
دسته هیئت بازیگران |
solid |
تیمی با بازیگران خوب |
pavilion |
باشگاه بازیگران در انگلستان |
designated tournament |
مسابقه بهترین بازیگران |
green room |
انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران |
scorecards |
برگه نام بازیگران |
pavilions |
باشگاه بازیگران در انگلستان |
scorecard |
برگه نام بازیگران |
clean up party |
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب |
greenrooms |
اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران |
horses |
بازیگران قوی تیم مهاجم |
troupe |
دسته بازیگران ونمایش دهندگان |
standings |
فهرست نام بازیگران یا تیمها |
opera hat |
کلاه نرم که بازیگران برسرمیگذارند |
troupes |
دسته بازیگران ونمایش دهندگان |
dugouts |
پناهگاه کنار زمین بازیگران |
greenroom |
اطاق انتظاریا خلوتگاه بازیگران |
dugout |
پناهگاه کنار زمین بازیگران |
bases boaded |
ضربه با حضور بازیگران درپایگاههای 1 و 2 و 3 |
pro |
حرفهای |
professional |
حرفهای |
lifetimes |
حرفهای |
lifetime |
حرفهای |
pro- |
حرفهای |
professionals |
حرفهای |
occupational |
حرفهای |
bespoken |
قراردادی |
defaulting |
قراردادی |
defaults |
قراردادی |
defaulted |
قراردادی |
bespoke |
قراردادی |
based on a contract |
قراردادی |
default |
قراردادی |
contracted |
قراردادی |
advice code |
کد قراردادی |
defoult |
قراردادی |
arbitrary |
قراردادی |
conventional |
قراردادی |
contractual |
قراردادی |
scenarios |
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش |
field player |
بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت |
scenario |
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش |
prim buffa |
سردسته بازیگران یاخوانندگان زنانه در کمدی |
huddle |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
huddled |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
huddles |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
huddling |
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع |
hit man |
آدم کش حرفهای |
bailsman |
ضامن حرفهای |
professional code |
ضوابط حرفهای |
prizefighter |
بوکسور حرفهای |
professional misconduct |
اشتباه حرفهای |
vocation |
پیشهای حرفهای |
professional status |
پایگاه حرفهای |
vocations |
پیشهای حرفهای |
occupation disease |
امراض حرفهای |
training school |
اموزشگاه حرفهای |
semipro |
نیمه حرفهای |
extra professional |
خارج حرفهای |
vocational school |
اموزشگاه حرفهای |
hit men |
آدم کش حرفهای |
pillow talk |
حرفهای خصوصی |
technologically |
حرفهای صنعتی |
gladiators |
بوکسور حرفهای |
sweet nothings |
حرفهای عاشقانه |
vocational education |
اموزش حرفهای |
professionalism |
ورزش حرفهای |
gladiator |
بوکسور حرفهای |
hoofer |
رقاص حرفهای |
jargon |
زبان حرفهای |
technological |
حرفهای صنعتی |
trade school |
مدرسه حرفهای |
trade schools |
مدرسه حرفهای |
malpractice |
کژکاری حرفهای |
big words |
حرفهای گنده |
malpractices |
کژکاری حرفهای |
task forces |
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی |
countervailing power |
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید |
task force |
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی |
arbitrary |
دلبخواه قراردادی |
contracted weaver |
بافنده قراردادی |
unconventional |
غیر قراردادی |
prosign |
علامت قراردادی |
arbitrarily |
بطور قراردادی |
convention |
ائین قراردادی |
conventions |
ائین قراردادی |
agreed point |
نقطه قراردادی |
agreement water rate |
نرخ قراردادی اب |
To conclude an agreement (contract). |
قراردادی بستن |
conventional current |
جریان قراردادی |
convectional current |
جریان قراردادی |
formal charge |
بار قراردادی |
code |
نشانه قراردادی |
contractual liability |
مسئوولیت قراردادی |
contractual relationship |
رابطه قراردادی |
penalty time keeper |
حساب نگهدار پنالتیهاو مدت اخراج بازیگران |
up and back |
بازیگران عقب و جلو در بازی تنیس دوبل |
short side |
خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه |
jockey |
اسب سوار حرفهای |
division |
اتحادیه باشگاههای حرفهای |
all pro |
تیم ستارههای حرفهای |
layman |
شخص غیر حرفهای |
lay |
غیر حرفهای عامی |
jockeys |
اسب سوار حرفهای |
divisions |
اتحادیه باشگاههای حرفهای |
jar ram molding machine |
دستگاه قالبریزی حرفهای |
A lot of trite ( trivialities ) . |
حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش ) |
lays |
غیر حرفهای عامی |
professional workstation |
ایستگاه کار حرفهای |
laymen |
شخص غیر حرفهای |
pro shop |
فروشگاه باشگاه حرفهای |
miliaman |
سرباز حرفهای یاپیمانی |
old wives' tales |
حرفهای خاله زنکی |
old wives' tale |
حرفهای خاله زنکی |
association for women in computing |
سازمان حرفهای وغیرانتفاعی |
kaldor criterion |
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی |
base symbol |
علایم قراردادی مبنا |
military symbols |
علایم قراردادی نظامی |
phonetic alphabet |
کلمات قراردادی مخابراتی |
conventional programming |
برنامه نویسی قراردادی |
enter into an agreement |
قراردادی را منعقد کردن |
award a contract |
قراردادی را واگذار کردن |
To annul [abrogate] a contract |
قراردادی را باطل کردن |
hit and miss <idiom> |
ناخوشآیند ،غیر قراردادی |
legal assistance |
علایم قراردادی نقشه |
call time |
تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران |
clean the bases |
ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند |
disabled list |
فهرست بازیگران اسیب دیده ومحروم از چند بازی |
industrial school |
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی |
to i. from somebodies words |
از حرفهای کسی استنباط کردن |
advice code |
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد |
all in contract |
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد |
guarantee a contract |
اجرای قراردادی را ضمانت کردن |
default setting |
تنظیم پیش فرض یا قراردادی |
to guarantee a contract |
اجرای قراردادی راضمانت کردن |
conventionality |
مطابقت با ایین ورسوم قراردادی |
to enter into an agreement |
پیمان یا قراردادی منعقد کردن |
to draw up a contract |
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن |
creation of contractual tie |
انشاء ایجاد رابطه قراردادی |
default font |
فونت پیش فرض یا قراردادی |
zone ride |
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه |
golf cart |
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف |
amphibious task group |
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی |
landing group |
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن |
ranker |
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای |
peizefight |
مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی |
That is unmitigated nonsense. |
این از آن حرفهای بی معنی وچرند است |
conventionalist |
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد |
rotation |
چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن |
tours |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
vanishing |
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار |
vanished |
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار |
dilettantism |
اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای |
tour |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
toured |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
vanish |
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار |
touring |
مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف |
vanishes |
بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار |
stable |
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان |
stables |
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان |
hordes |
گروه بیشمار گروه |
horde |
گروه بیشمار گروه |
executory contract |
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود |
conventionally |
برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد |
yellow dog contract |
قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد |
to give somebody an ultimatum |
به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی] |
deals |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
to off an agreement |
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن |
deal |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
Eavesdrop |
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن |
contra proferentem |
قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین |
first class cricket |
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان |
signals |
علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین |
free on quay |
قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد |