English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
felonry گروه تبه کاران
Other Matches
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
neurone یاخته پی و کاران
neurones یاخته پی و کاران
gangster همدست تبه کاران
gangsters همدست تبه کاران
jockey club باشگاه سوار کاران
haunts محل اجتماع تبه کاران
underworld دنیای تبه کاران واراذل
heresiarch رئیس بدعت کاران ومرتدین
haunt محل اجتماع تبه کاران
i had best to leaveit بهترین کاران است که ان راول کنیم
vampire روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampires روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
cohorts گروه
batches گروه
group گروه
masses گروه
parcel گروه
parcels گروه
gang گروه
gangs گروه
platoon گروه
troop گروه
trooped گروه
groups گروه
batch گروه
assembly گروه
ensign گروه
throngs گروه
hosts گروه
hosting گروه
hosted گروه
clusters گروه
cluster bombs گروه
platoons گروه
frying گروه
fry گروه
thronging گروه
thronged گروه
throng گروه
flocks گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
fries گروه
cluster bomb گروه
cluster گروه
mass گروه
folks گروه
folk گروه
covey گروه
shoals گروه
shoal گروه
cliques گروه
clique گروه
teams گروه
team گروه
massing گروه
ensigns گروه
cohort گروه
host گروه
congregations گروه
congregation گروه
special interest group گروه
squads گروه
lot گروه
bevy گروه
squad گروه
attack group گروه تک
companies گروه
company گروه
crowd گروه
crowds گروه
corps گروه
many گروه
party گروه
multitudes گروه
herd گروه
multitude گروه
herded گروه
herding گروه
herds گروه
concourses گروه
school گروه
concourse گروه
schools گروه
g , series گروه ژ
bunched گروه
swarmed گروه
swarm گروه
bunching گروه
bunches گروه
ring گروه
bunch گروه
trooping گروه
setting up گروه
set گروه
sets گروه
swarms گروه
t group گروه T
disk pack گروه بسته
diad گروه دو عضوی
chevroner فرمانده گروه
bridged group گروه پل شده
devitry گروه دیوان
subgroup خرده گروه
boatswain's party گروه ملوان
cable party گروه لنگر
closed group گروه بسته
device cluster گروه دستگاه
duty hands گروه نگهبانان
subgroups زیر گروه
end group گروه انتهایی
center گروه مرکزی
carbonyl group گروه کربونیل
class of suplies گروه کالاها
experimental group گروه ازمایشی
subgroups خرده گروه
captain of the forecastle سر گروه لنگر
camp color party گروه پرچم
subgroup زیر گروه
encounter group گروه رویارویی
dyad گروه دو عضوی
budget comittee گروه بودجه
bridging group گروه پل شده
diaconate گروه شماسان
abelian group گروه ابلی
criterion group گروه ملاک
battery of wells گروه چاهها
artillery group گروه توپخانه
billeting party گروه پیشرو
coacting group گروه همکار
coordinated group گروه کوئوردینانسی
command group گروه فرماندهی
control group گروه گواه
contact party گروه تماس
commutative group گروه جابجاپذیر
basic unit assembly group گروه ساختمانی
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
attack group گروه تک به ساحل
battle group گروه نبرد
billeting party گروه یورتچی
army group گروه ارتش
acid group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
acidic group گروه اسیدی
advance party گروه پیشرو
bit stream گروه بیتی
advance point گروه نوک
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
biotype زیست گروه
armor group گروه زرهی
selected group گروه گزیده
sociometric technique فن گروه سنجی
trigon گروه سه صورتی
user group گروه کاربران
workgroup گروه کاری
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
flying squad گروه تندکنش
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
symmetry group گروه تقارن
sociometry گروه سنجی
spear head گروه جلودار
flying squads گروه ضربت
special party گروه ویژه
standardization group گروه معیاریابی
storm trooper گروه توفان
substituent گروه استخلافی
substituent group گروه استخلافی
sugroup خرده گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com