Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English
Persian
division
گروه وزنی
divisions
گروه وزنی
Search result with all words
class
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classed
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classes
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classing
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
Other Matches
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
equiponderance
هم وزنی
hexametric
شش وزنی
weightlessness
بی وزنی
weighted
وزنی
arrhythmic
بی وزنی
gravity dam
سد وزنی
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
gravity abutment
گرانپایه وزنی
weight function
تابع وزنی
weighted average
متوسط وزنی
weighting coefficient
ضریب وزنی
weight percent
درصد وزنی
weighted score
نمره وزنی
weighted average
میانگین وزنی
gravimetrical analysis
تجزیه وزنی
gravimetric factor
ضریب وزنی
hollow gravity dam
سد تهیده وزنی
massive arch dam
سد قوسی وزنی
tetrameter
چهار وزنی
weighted mean
میانگین وزنی
gravimetric analysis
تجزیه وزنی
gravity battery
باتری وزنی
daedman
مهار وزنی
gravity arch dam
سد قوسی وزنی
gravity wall
دیوار وزنی
gravity spillway dam
سد سرریز وزنی
monometer
شعر یک وزنی
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
masonry weir
بند بنایی وزنی
imponderability
بی وزنی غیر محسوسی
tandem roller
غلطک وزنی پشت سر هم
h does not w.much
چندان وزنی ندارد
gravity dam of triangular section
سد وزنی با نیمرخ مثلثی
gravity drop
زنگ احضار وزنی
hexameter
شعر شش وتدی یا شش وزنی
weigh batcher
اندازه گیر وزنی
ounces
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
weight average molecular weight
میانگین وزنی وزن مولکولی
weight average degree of polymerization
میانگین وزنی درجه بسپارش
ounce
مقیاس وزنی برابر5301/13 گرم
ton
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
blank verse
شعر بی قافیه پنج وزنی
bantamweight
مقیاس وزنی درحدود 811پوند
available payload
فرفیت وزنی یا حجمی وسیله
tons
واحد وزنی برابر با 0001کیلوگرم
scaleweight
وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند
quintal
واحد وزنی معادل 001کیلو گرم
metric hundredweight
واحد وزنی برابر 05 کیلو گرم
bushels
مقیاس وزنی است معادل 4پک
To bear heavy expenses.
سرب فلز سنگین وزنی است
bushel
مقیاس وزنی است معادل 4پک
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
bandolite
ساختار سبک وزنی از چوب بالسا با روکش الومینیوم
pottle
پیمانه وزنی برابر نیم گالن رطل یکمنی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
weighted least square method
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
barleycorn
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
tare and tret
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
warp-weighd loom
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
assonance
هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
parcels
گروه
massing
گروه
gang
گروه
teams
گروه
bunch
گروه
team
گروه
masses
گروه
congregation
گروه
shoal
گروه
shoals
گروه
squads
گروه
gangs
گروه
folk
گروه
folks
گروه
mass
گروه
congregations
گروه
cluster
گروه
squad
گروه
swarms
گروه
g , series
گروه ژ
swarm
گروه
frying
گروه
fry
گروه
fries
گروه
throngs
گروه
thronging
گروه
thronged
گروه
throng
گروه
flocks
گروه
flocking
گروه
flocked
گروه
flock
گروه
parcel
گروه
bunching
گروه
platoons
گروه
cluster bomb
گروه
cluster bombs
گروه
clusters
گروه
host
گروه
hosted
گروه
bunched
گروه
hosting
گروه
hosts
گروه
assembly
گروه
bunches
گروه
platoon
گروه
swarmed
گروه
cliques
گروه
party
گروه
corps
گروه
herd
گروه
set
گروه
sets
گروه
setting up
گروه
crowds
گروه
t group
گروه T
multitudes
گروه
ring
گروه
multitude
گروه
concourses
گروه
concourse
گروه
special interest group
گروه
crowd
گروه
company
گروه
companies
گروه
attack group
گروه تک
school
گروه
schools
گروه
herds
گروه
lot
گروه
bevy
گروه
herding
گروه
herded
گروه
cohort
گروه
cohorts
گروه
trooping
گروه
batches
گروه
groups
گروه
batch
گروه
covey
گروه
troop
گروه
trooped
گروه
ensign
گروه
ensigns
گروه
clique
گروه
many
گروه
group
گروه
armor group
گروه زرهی
paratroops
گروه چترباز
billeting party
گروه یورتچی
closed group
گروه بسته
bit stream
گروه بیتی
encounter group
گروه رویارویی
biotype
زیست گروه
army group
گروه ارتش
disk pack
گروه بسته
device cluster
گروه دستگاه
attack group
گروه تک به ساحل
diad
گروه دو عضوی
diaconate
گروه شماسان
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
battery of wells
گروه چاهها
devitry
گروه دیوان
artillery group
گروه توپخانه
battle group
گروه نبرد
billeting party
گروه پیشرو
boatswain's party
گروه ملوان
bridged group
گروه پل شده
class of suplies
گروه کالاها
coacting group
گروه همکار
end group
گروه انتهایی
command group
گروه فرماندهی
dyad
گروه دو عضوی
duty hands
گروه نگهبانان
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
control group
گروه گواه
commonwealth of letters
گروه نویسندگاه
commutative group
گروه جابجاپذیر
experimental group
گروه ازمایشی
center
گروه مرکزی
carbonyl group
گروه کربونیل
criterion group
گروه ملاک
gas group
گروه گاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com