Dictiornary-Farsi | گریختن ازمحبس | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 69 (5 milliseconds)

English	Persian
jailbreak	گریختن ازمحبس
jailbreaks	گریختن ازمحبس


Other Matches

to run off	گریختن
skedaddle	گریختن
to fly away	گریختن
to get away	گریختن
to make ones getaway	گریختن
to run away	گریختن
make off	گریختن
escaping	گریختن
escapes	گریختن
escaped	گریختن
escape	گریختن
to take flight	گریختن
to take to ones heels	گریختن
to turn tail	گریختن
to elope	گریختن
to run away	گریختن
to run off	گریختن
turn tail	گریختن
deserts	گریختن
deserting	گریختن
scarper	گریختن
shun	گریختن
scarpering	گریختن
shuns	گریختن
scarpers	گریختن
shunning	گریختن
shunned	گریختن
flee	گریختن
absconding	گریختن
fleeing	گریختن
flees	گریختن
scarpered	گریختن
abscond	گریختن
absconded	گریختن
desert	گریختن
absconds	گریختن
centrifuge	گریختن از مرکز
overslip	گریختن از پیش
run off with (someone) <idiom>	فرارکردن ،گریختن
to give the guy to	گریختن ازپیش
centrifuges	گریختن از مرکز
dodge	گریختن با گوی
dodged	گریختن با گوی
to escape [with something]	گریختن [با چیزی]
dodges	گریختن با گوی
to break the prison	گریختن از زندان
to cut one's lucky	کوچیدن گریختن
dodging	گریختن با گوی
elopes	گریختن فرار کردن
slips	گریختن سهو کردن
slipped	گریختن سهو کردن
to escape an assassination attempt	از قصد آدمکشی گریختن
run away	گریختن شخص فراری
to give one the slip	از دست کسی گریختن
slip	گریختن سهو کردن
elope	گریختن فرار کردن
fly	گریختن پریدن پرواز
fly	گریختن از فرار کردن از
eloped	گریختن فرار کردن
eloping	گریختن فرار کردن
pass cut	روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
delayed steal	دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
beat	گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats	گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
lamming	فرار کردن گریختن فرار
lam	فرار کردن گریختن فرار
lams	فرار کردن گریختن فرار