Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 69 (9 milliseconds)
English	Persian
overslip	گریختن از پیش
Search result with all words
slip	گریختن سهو کردن
slipped	گریختن سهو کردن
slips	گریختن سهو کردن
jailbreak	گریختن ازمحبس
jailbreaks	گریختن ازمحبس
dodge	گریختن با گوی
dodged	گریختن با گوی
dodges	گریختن با گوی
dodging	گریختن با گوی
beat	گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats	گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
centrifuge	گریختن از مرکز
centrifuges	گریختن از مرکز
flee	گریختن
fleeing	گریختن
flees	گریختن
shun	گریختن
shunned	گریختن
shunning	گریختن
shuns	گریختن
lam	فرار کردن گریختن فرار
lamming	فرار کردن گریختن فرار
lams	فرار کردن گریختن فرار
scarper	گریختن
scarpered	گریختن
scarpering	گریختن
scarpers	گریختن
elope	گریختن فرار کردن
eloped	گریختن فرار کردن
elopes	گریختن فرار کردن
eloping	گریختن فرار کردن
abscond	گریختن
absconded	گریختن
absconding	گریختن
absconds	گریختن
desert	گریختن
deserting	گریختن
deserts	گریختن
escape	گریختن
escaped	گریختن
escapes	گریختن
escaping	گریختن
fly	گریختن از فرار کردن از
fly	گریختن پریدن پرواز
delayed steal	دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
make off	گریختن
pass cut	روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
run away	گریختن شخص فراری
skedaddle	گریختن
to break the prison	گریختن از زندان
to cut one's lucky	کوچیدن گریختن
to fly away	گریختن
to get away	گریختن
to give one the slip	از دست کسی گریختن
to give the guy to	گریختن ازپیش
to make ones getaway	گریختن
to run away	گریختن
to run off	گریختن
to take flight	گریختن
to take to ones heels	گریختن
to turn tail	گریختن
turn tail	گریختن
run off with (someone) <idiom>	فرارکردن ،گریختن
to escape an assassination attempt	از قصد آدمکشی گریختن
to escape [with something]	گریختن [با چیزی]
to run off	گریختن
to run away	گریختن
to elope	گریختن
Partial phrase not found.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com