Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
loss	گریز سقوط
Other Matches
paradrag drop	سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
nosedived	سقوط
chutes	سقوط
chute	سقوط
nosedive	سقوط
elapse	سقوط
crashingly	سقوط
crack-up	سقوط
crack up	سقوط
downcome	سقوط
fall	سقوط
dropped	سقوط
dropping	سقوط
drop	سقوط
nosediving	سقوط
nosedives	سقوط
elapses	سقوط
elapsing	سقوط
come down	سقوط
drops	سقوط
crashes	سقوط
collapsed	سقوط
collapsing	سقوط
crashing	سقوط
prolapsus	سقوط
crash	سقوط
collapses	سقوط
low dwon	سقوط
crashed	سقوط
falling	سقوط
prolapse	سقوط
downfall	سقوط
collapse	سقوط
tailspin	سقوط
dropping	افت سقوط
falling	سقوط کننده
stumbling blocks	سبب سقوط
nosedived	سقوط کردن
stumbling block	سبب سقوط
free fall	سقوط ازاد
dropped	افت سقوط
dropped	چکه سقوط
fall	سقوط کردن
prolapse of the uterus	سقوط رحم
velocity of fall	سرعت سقوط
wipe out	سقوط کردن
fall velocity	سرعت سقوط
discharge of an obligation	سقوط تعهد
gastroptosis	سقوط معده
termination of obligations	سقوط تعهدات
tailspin	سقوط کردن
arrests	جلوگیری از سقوط
arrested	جلوگیری از سقوط
arrest	جلوگیری از سقوط
nosedive	سقوط کردن
drops	افت سقوط
drops	چکه سقوط
dropping	چکه سقوط
drop	افت سقوط
crashingly	سقوط کردن
aborting	سقوط کردن
lapse inconduct	سقوط در رفتاروکردار
crashing	سقوط کردن
aborts	سقوط کردن
abort	سقوط کردن
crash	سقوط کردن
crashes	سقوط کردن
lapse vi	سقوط کردن
crashed	سقوط کردن
nosedives	سقوط کردن
nosediving	سقوط کردن
aborted	سقوط کردن
drop	چکه سقوط
break down	سقوط ناگهانی
fall	افت سقوط
chutes	ریزش با سقوط
chutes	سقوط انحطاط
chute	ریزش با سقوط
chute	سقوط انحطاط
subterfuge	گریز
escaping	گریز
allusion	گریز
desertion	گریز
escape	گریز
leg bail	گریز
misogynists	زن گریز
escapes	گریز
digression	گریز
allusions	گریز
scamper	گریز
evasions	گریز
scampered	گریز
scuttle	گریز
scuttled	گریز
scuttles	گریز
scuttling	گریز
truancy	گریز
elusion	گریز
escapement	گریز
abscondence	گریز
evasion	گریز
aposteophe	گریز
subterfuges	گریز
get away	گریز
jink	گریز
scampers	گریز
scampering	گریز
chevy	گریز
leakages	گریز
leakage	گریز
misogynist	زن گریز
side step	گریز
elopements	گریز
escaped	گریز
flight	گریز
elopement	گریز
fly-by-night	شب گریز
loop hole	گریز
loop	گریز
lubricious	گریز پا
metabasis	گریز
ineluctable	نا گریز
plumper	دروغ صرف سقوط
crashes	سقوط کردن هواپیما
crashingly	سقوط کردن هواپیما
crash land	سقوط کردن هواپیما
crash-land	سقوط کردن هواپیما
crash-landed	سقوط کردن هواپیما
crash-landing	سقوط کردن هواپیما
crash-lands	سقوط کردن هواپیما
crash	سقوط کردن هواپیما
crashed	سقوط کردن هواپیما
crashing	سقوط کردن هواپیما
proctoptosis	سقوط روده راست
free type parachute	چتر سقوط ازاد
pash	سقوط برف سنگین
drop hammer	چکش سقوط ازاد
ineludible	گریز ناپذیر
escaping	گریز فرار
glycophyte	نمک گریز
to give leg	گریز زدن
fugue reaction	واکنش گریز
to put by	گریز زدن
evasible	گریز زدنی
escape charaoter	دخشه گریز
escapes	گریز فرار
prison breaker	زندان گریز
parthian shaft or shot	جنگ و گریز
parthian shaft or shot	تیرهنگام گریز
negative movement reflex	بازتاب گریز
misogynous	متنفر از زن زن گریز
escaped	گریز فرار
loup	گریز خیززدن
to run off	گریز زدن
escape velocity	سرعت گریز
escape convention	قرارداد گریز
centrifugal	گریز از مرکزی
contrifuge	گریز از مرکز
escapist	گریز گرای
dodage	گریز با توپ
escapist	گریز گرایانه
Luddite	پیشرفت گریز
escapists	گریز گرای
centrifugal	گریز از مرکز
centrifugal	مرکز گریز
escape code	رمز گریز
escape clause	شرط گریز
velocity of escape	سرعت گریز
escape character	کاراکتر گریز
esc	کاراکتر گریز
eludible	قابل گریز
apostrophize	گریز زدن
Luddites	پیشرفت گریز
corticofugal	قشر گریز
drive	گریز پا به توپ
dodged	گریز زدن
dodges	گریز زدن
dodging	گریز زدن
evade	گریز از دشمن
drives	گریز پا به توپ
centrifuge	مرکز گریز
centrifuges	مرکز گریز
unsocial	مردم گریز
misanthrope	انسان گریز
misanthropes	مردم گریز
hit and run	جنگ و گریز
hit-and-run	جنگ و گریز
running fight	جنگ و گریز
misanthropes	انسان گریز
evasion	گریز زنی
getaway	گریز فرار
getaways	گریز فرار
dodge	گریز زدن
misanthrope	مردم گریز
evading	گریز از دشمن
escape	گریز فرار
loophole	راه گریز
escapists	گریز گرایانه
evaded	گریز از دشمن
guys	فرار گریز

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com