English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
English Persian
measuring rod گز زمین پیمایی
Search result with all words
survey زمین پیمایی مساحی
surveyed زمین پیمایی مساحی
surveys زمین پیمایی مساحی
fieldwork کارهای صحرایی :زمین پیمایی ومانندان
perambulation زمین پیمایی
surveying زمین پیمایی
geodesical وابسته بعلم زمین پیمایی درسطح کره
geodetic وابسته به علم زمین پیمایی درسطح کره
geodetically ازروی علم زمین پیمایی
levelling rod زمین پیمایی
measurement ofland زمین پیمایی
Other Matches
marches راه پیمایی
marching راه پیمایی
marched راه پیمایی
stereometry گنج پیمایی
odometry مسافت پیمایی
gunters chain زنجیرزمین پیمایی
march راه پیمایی
hypsometry بلندی پیمایی
trudge راه پیمایی بازحمت
to cast the lead ژرف پیمایی کردن
fathomed عمق پیمایی کردن
fathom عمق پیمایی کردن
trudging راه پیمایی بازحمت
mountaineers کوه پیمایی کردن
trudges راه پیمایی بازحمت
trudged راه پیمایی بازحمت
mountaineer کوه پیمایی کردن
sashay راه پیمایی تفریحی
forced marching راه پیمایی اجباری
fathoming عمق پیمایی کردن
fathoms عمق پیمایی کردن
fathoming واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathom واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
fathoms واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
funeral march راه پیمایی درمراسم جنازه
stereometry حجم پیمایی جسم سنجی
fathomed واحد عمق پیمایی برابر با 6 پا
marches ماه مارس راه پیمایی کردن
marching ماه مارس راه پیمایی کردن
marched ماه مارس راه پیمایی کردن
march ماه مارس راه پیمایی کردن
jacob's staff چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
league واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
leagues واحد راه پیمایی که تقریبامساوی 4/2 تا 6/4 میل است
minuteman نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earths زمین
floors کف زمین
soils زمین
earth زمین
terrain زمین
floored کف زمین
lackland بی زمین
domains زمین
grazed زمین
domain زمین
fields زمین
fielded زمین
field زمین
ground زمین
cinder tracks زمین دو
cinder track زمین دو
floor کف زمین
earthing زمین
extra terrestrial زمین
globes زمین
floor کف زمین
geodetically زمین
globe زمین
this earthly round زمین
norland زمین
grazes زمین
aerospace جو زمین
acre زمین
ground [British] [floor] کف زمین
rooter زمین کن
tellus زمین
ground : زمین
acres زمین
ground کف زمین
real estate زمین
ground surface کف زمین
soiling زمین
graze زمین
grass roots کف زمین
soil زمین
land n زمین
ground line خط زمین
land زمین
original ground زمین بکر
original ground زمین طبیعی
crust پوسته زمین
mixed graze توام زمین
floors محدوده زمین
end زمین حریف
mid court وسط زمین
ends زمین حریف
ended زمین حریف
marchland زمین مرزی
orbit of the earth مدار زمین
floored محدوده زمین
occident مغرب زمین
nutation اهتزاز زمین
paralysis زمین گیری
speculation زمین خواری
crusts پوسته زمین
neutral earth زمین خنثی
natural ground زمین طبیعی
geology زمین شناسی
mool زمین خشک
marsh land زمین ماندابی
oblique compartment زمین مورب
open country زمین باز
floor محدوده زمین
panhandling زمین باریکه
rammer زمین کوب
punner زمین کوب
west مغرب زمین
punner زمین سفت کن
ground level سطح زمین
ground level تراز زمین
public domain زمین خالصه
public d. زمین خالصه
protective earthing زمین محافظ
grounding زمین کردن
grounding ایجاد زمین
pronely روبه زمین
profile line نیمرخ زمین
sideline خط کنار زمین
rear court انتهای زمین
rootle زمین راباپوزکندن
rolling country زمین پوشیده
site building زمین ساختمانی
site building زمین زیربنا
scrub land زمین بایر
science of geology زمین شناسی
savanna زمین هموار
saturated ground زمین سیراب
sandy soil زمین ماسهای
territories زمین ملک
territory زمین ملک
route به زمین نشاندن
routes به زمین نشاندن
salle d'armes زمین شمشیربازی
shell قشر زمین
shelling قشر زمین
shells قشر زمین
sidelined خط کنار زمین
sidelines خط کنار زمین
upland زمین بلند
permeable ground زمین تراوا
upland زمین کوهستانی
uplands زمین بلند
permeable ground تراوا زمین
uplands زمین کوهستانی
waste land زمین موات
parterre در طول زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com