English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English Persian
statement گفته
statements گفته
saying گفته
sayings گفته
sentence گفته
sentences گفته
sentencing گفته
doctrine گفته
doctrines گفته
dicta گفته
dite گفته
dixit گفته
parol گفته
Other Matches
ipso dixit گفته بی دلیل گفته استبدادی
I was told ... به من گفته شد ...
that was said above که درفوق گفته شد
told گفته شده
spoken گفته شده
that was said above که دربالا گفته شد
to leave unsaid نا گفته گذاردن
he is said to have fled گفته اند
termed <adj.> <past-p.> گفته شده
so saying اینرا گفته
missatement گفته نادرست
ipsedixit گفته محض
It is being said that ... گفته می شود که ...
ipso dixit گفته محض
laconism گفته پر مغز
unsay گفته نشدن
byword گفته اخلاقی
maxim گفته اخلاقی
said گفته شده
bywords گفته اخلاقی
tag گفته مبتذل
statements گفته بیانیه
statement گفته بیانیه
maxims گفته اخلاقی
stated <adj.> <past-p.> گفته شده
mentioned <adj.> <past-p.> گفته شده
tags گفته مبتذل
named <adj.> <past-p.> گفته شده
it is truly said راست گفته اند
it is well said خوب گفته اند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
ipso dixit او خود گفته است
If only you had told me . کاش به من گفته بودی
aforesid پیش گفته شده
d. of a statement تکذیب گفته ایی
direct oration گفته یا قول مستقیم
above-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
divers statements گفته هایی چند
above-quoted <adj.> گفته شده در بالا
above said بالا گفته شده
abovementioned <adj.> گفته شده در بالا
ipsedixit خود او گفته است
afore-mentioned <adj.> گفته شده در بالا
foregoning پیش گفته شده
aforementioned <adj.> گفته شده در بالا
Enough has been said! به اندازه کافی گفته شده!
It needs to be said that ... لازم هست که گفته بشه که ...
I told you , didnt I ? من که بتو گفتم ( گفته بودم )
Actions speak louder than words . دو صد گفته چونیم کردار نیست
put in <idiom> اضافه چیزی که قبلا گفته شد
recant گفته خود را تکذیب کردن
ipsissima verba عین بیانات و گفته شخص
indirect oration گفته یا قول غیر مستقیم
in proof of his statement برای اثبات گفته خود
on cne's own initiative بی انکه کسی گفته باشد
in p of my statement برای اثبات گفته خودم
dictum گفته افهار نظر قضایی
dictums گفته افهار نظر قضایی
recants گفته خود را تکذیب کردن
recanting گفته خود را تکذیب کردن
recanted گفته خود را تکذیب کردن
per طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
affimable شایسته انکه بطورقطع گفته شود
it say in the bible that درکتاب مقدس گفته شده است
non collegiate در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
action speaks louder than words <proverb> دو صد گفته چون نیم کردار نیست
undershot درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
What you say is true in a sense . گفته شما به معنایی صحیح است
to repeat oneself کاریا گفته خودرا تکرار کردن
ana :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
post classical در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
A constant guest is never welcome . <proverb> به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
infant در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infants در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
Thank God! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
permanent structures به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
indirect speech گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
Thank goodness! خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
rub something in <idiom> دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
praecocial درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
gymnopaedic درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
pregnant use of a verb بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
semi detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi-detached درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
counselling در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
counseled در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
nibble به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbled به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
notobranchiate در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
to jump on somebody به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
set loose <idiom> رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
Thanks for calling back. با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
heddle rod چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.]
bare board تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com