English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English Persian
parley گفتگوی دو نفری
parleyed گفتگوی دو نفری
parleying گفتگوی دو نفری
parleys گفتگوی دو نفری
Other Matches
century عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
centuries عده نظامی صد نفری گروهان صد نفری
disciplinary control board کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
mensal conversation گفتگوی سر میز
it is four months old در گفتگوی ازکودک
his majesty در گفتگوی ازپادشاه
private talk گفتگوی محرمانه
her majesty در گفتگوی ملکه
palaver گفتگوی مفصل
talk politics گفتگوی سیاسی
tete a tete گفتگوی دوبدو
duologue گفتگوی دو بدو
to talk politics گفتگوی سیاسی کردن
to speak of <idiom> مهم ،گفتگوی با ارزش
to tap [phone line] مخفیانه به گفتگوی کسی در خط تلفن گوش کردن
Their eyes met. آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم]
triumvirates سه نفری
triumvirate سه نفری
percapita نفری
triumvier سه نفری
threesome سه نفری
threesomes سه نفری
duumvirate حکومت دو نفری
duopoly انحصار دو نفری
quintette پنج نفری
folie a deux جنون دو نفری
dialogue مکالمهء دو نفری
tandems درشکه دو نفری
single تنها یک نفری
tandem درشکه دو نفری
trios سه نفری سه تایی
trio سه نفری سه تایی
threesomes بازی سه نفری
threesome بازی سه نفری
quintets پنج نفری
quintet پنج نفری
dialogues مکالمهء دو نفری
monolog تک سخنگویی صحبت یک نفری
morrice نوعی رقص شش نفری
counsel مشاوره دو نفری مشورت
percapita بقرار هر نفری هر راس
pleiad دسته هفت نفری
septet دسته هفت نفری
morris نوعی رقص شش نفری
stichomythia سوال وجواب در نفری
counseled مشاوره دو نفری مشورت
delire a quatre هذیان چهار نفری
monologue تک سخنگویی صحبت یک نفری
decurion رئیس دسته ده نفری
monologues تک سخنگویی صحبت یک نفری
heptarchy حکومت هفت نفری
counsels مشاوره دو نفری مشورت
counselling مشاوره دو نفری مشورت
counselled مشاوره دو نفری مشورت
foursomes بازی گلف چهار نفری
strength قدرت رزمی استعداد نفری
roomette اتاقک یا کوپه یک نفری ترن
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
septette دسته هفت نفری هفتگانه
petit jury هیئت منصفه دوازده نفری
madrigals سرود عاشقانه چند نفری
madrigal سرود عاشقانه چند نفری
duumvir شریک رتبه حکومت دو نفری
foursome بازی گلف چهار نفری
tarantella رقص تند دو نفری ایتالیایی
squads گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
squad گروه 5 نفری تیراندازان در مسابقه نوبتی
rigadoon رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
quadrilles نوعی بازی ورق چهار نفری
quadrille نوعی بازی ورق چهار نفری
octet دسته خوانندگان یانوازندگان هشت نفری
ombre نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
rigaudon رقص نشاط انگیزدو نفری قرون 71 و 81
omber نوعی بازی ورق سه نفری اسپانیولی
string quartets ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
string quartet ارکستر چهار نفری مرکب ازسازهای زهی
tetrarchy یکی از استانهای چهارگانه حکومت چهار نفری
quintet قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintette قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
quintets قطعه موسیقی مخصوص ساز و اواز پنج نفری
telephone conversation گفتگوی تلفنی مذاکره تلفنی
adagio رقص دو نفری که زن روی پنجهء پا میرقصد و بکمک مرد آهسته بهوا میپرد
all but a few همه به غیر از چند تایی [چند نفری]
quadrumvir انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com