Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (3 milliseconds)
English	Persian
To grip someone by the throat .	گلوی کسی را گرفتن
Other Matches
skew throat	گلوی اریب
chimney-throat	گلوی دودکش
skew throat	گلوی مورب
throatiest	دارای گلوی بزرگ
bib	محافظ گلوی شمشیرباز
hog dress	بریدن گلوی شکار
inverted siphon	شتر گلوی وارونه
collar	گلوی چوب لاکراس
collars	گلوی چوب لاکراس
throatier	دارای گلوی بزرگ
strangle	گلوی کسی را فشردن
throaty	دارای گلوی بزرگ
bibs	محافظ گلوی شمشیرباز
scrag	گلوی کسی یا چیزی راگرفتن
To clear ones throat.	سینه ( گلوی ) خود را صاف کردن
To try to strangle someone .	گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
throatlatch	تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
to take medical advice	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
calebrate	جشن گرفتن عید گرفتن
slag	کفه گرفتن تفاله گرفتن
to seal up	درز گرفتن کاغذ گرفتن
grip	طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
clam	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped	طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in <idiom>	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grips	طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping	طرز گرفتن وسیله گرفتن
To tell some one his fortune .	برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
lay to heart	به دل گرفتن
retaking	پس گرفتن
retakes	پس گرفتن
resuming	از سر گرفتن
take	گرفتن
acclimatised	خو گرفتن
takes	گرفتن
get at	گرفتن
pushing	گرفتن
abate	اب گرفتن از
abated	اب گرفتن از
abates	اب گرفتن از
abating	اب گرفتن از
retreat	پس گرفتن
retreated	پس گرفتن
retreating	پس گرفتن
retreats	پس گرفتن
acclimatizes	خو گرفتن
indwell	جا گرفتن
resume	از سر گرفتن
acclimatizing	خو گرفتن
to bring to a stop	را گرفتن
get off the ground <idiom>	پا گرفتن
inclasp	در بر گرفتن
get	گرفتن
retake	پس گرفتن
gets	گرفتن
acclimatized	خو گرفتن
infold	در بر گرفتن
acclimatises	خو گرفتن
acclimatising	خو گرفتن
to get at	گرفتن
retaken	پس گرفتن
acclimatize	خو گرفتن
resumed	از سر گرفتن
getting	گرفتن
to get accustomed to	خو گرفتن [به]
wed	گرفتن
acquiring	گرفتن
to call back	پس گرفتن
tithe	ده یک گرفتن از
tithes	ده یک گرفتن از
capture	گرفتن
to catch a fly	بل گرفتن
captures	گرفتن
capturing	گرفتن
overtakes	گرفتن
holds	گرفتن
overtaken	گرفتن
overtake	گرفتن
acquires	گرفتن
acquire	گرفتن
to put a stop to	را گرفتن
accompany	دم گرفتن
hold	گرفتن
accompanies	دم گرفتن
accompanied	دم گرفتن
to begin again	از سر گرفتن
to addict oneself	خو گرفتن
catch	گرفتن
to break in	گرفتن
puddles	گل گرفتن
puddle	گل گرفتن
reoccupy	از سر گرفتن
raclaim	پس گرفتن
cease	گرفتن
retrieve	پس گرفتن
retrieved	پس گرفتن
break out	در گرفتن
retrieves	پس گرفتن
to draw back	پس گرفتن
obturate	گرفتن
To go bad and stink.	بو گرفتن
withdrawal	پس گرفتن
withdrawals	پس گرفتن
blinds	گرفتن
blinded	گرفتن
blind	گرفتن
To treat flippantly(lightly).	شل گرفتن
ceased	گرفتن
ceases	گرفتن
ceasing	گرفتن
to catch on	گرفتن
seizes	گرفتن
seized	گرفتن
seize	گرفتن
to get used to	خو گرفتن [به]
to hunt out	گرفتن
to take one's stand	جا گرفتن
recapturing	پس گرفتن
resumption	از سر گرفتن
unsay	پس گرفتن
grabbed	گرفتن
to shut off	را گرفتن
grabbing	گرفتن
skim	کف گرفتن از
catch on	گرفتن
withdraws	پس گرفتن
recaptures	پس گرفتن
to station oneself	جا گرفتن
adeem	پس گرفتن
to take a wife	زن گرفتن
accustoms	خو گرفتن
recaptured	پس گرفتن
nails	گرفتن
nailed	گرفتن
nail	گرفتن
wive	زن گرفتن
deglutinate	گرفتن
grab	گرفتن
withdraw	پس گرفتن
skim	گرفتن کف
tong	گرفتن
to take up	گرفتن
recapture	پس گرفتن
reclaim	پس گرفتن
lutes	گل گرفتن
to whisk away or off	گرفتن
lute	گل گرفتن
reclaims	پس گرفتن
reclaimed	پس گرفتن
skims	گرفتن کف
encumber	گرفتن
skimmed	کف گرفتن از
accustoming	خو گرفتن
skimmed	گرفتن کف
encumbers	گرفتن
encumbering	گرفتن
skims	کف گرفتن از
grabs	گرفتن
encumbered	گرفتن
reclaiming	پس گرفتن
resumes	از سر گرفتن
detracted	گرفتن
situating	جا گرفتن
detract	گرفتن
renovate	از سر گرفتن
to lay a wager	گرفتن
to take fast hold of	گرفتن
to nestle oneself	جا گرفتن
situate	جا گرفتن
renovating	از سر گرفتن
fleas	کک گرفتن
receives	گرفتن
flea	کک گرفتن
situates	جا گرفتن
receive	گرفتن
accustom	خو گرفتن
disesteem	کم گرفتن
renovated	از سر گرفتن
false grip	گرفتن
renovates	از سر گرفتن
cork	گرفتن
detracts	گرفتن
detracting	گرفتن
corks	گرفتن
despumate	کف گرفتن از
devest	گرفتن
differentiates	مشتق گرفتن
differentiates	دیفرانسیل گرفتن
differentiating	مشتق گرفتن
dissembled	نادیده گرفتن
differentiating	دیفرانسیل گرفتن
snatch	گرفتن مقدار کم
celebrating	یادبود گرفتن
to take example	عبرت گرفتن
reclaim	باز گرفتن
wrestle	کشتی گرفتن
snatches	گرفتن مقدار کم
snares	با تله گرفتن
snare	با تله گرفتن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com