English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
English Persian
periwinkle گل تلفونی دختر
periwinkles گل تلفونی دختر
Other Matches
periwinkles گل تلفونی چیدن
periwinkle گل تلفونی چیدن
myrtle پروانش گل تلفونی
interwed در یمان هم ازدواج کردن دختر دادن و دختر گرفتن
cousin پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
cousins پسرعمو یا دختر عمو پسردایی یا دختر دایی
sluts دختر بی شرم دختر پیشخدمت
slut دختر بی شرم دختر پیشخدمت
quean دختر
wench دختر
phoebe دختر گا
wenches دختر
she ان دختر یا زن
girls دختر
girl دختر
lass دختر
lasses دختر
girlie دختر
granddaughters دختر دختر
sissified دختر
granddaughter دختر دختر
maid دختر
daughter دختر
daughters دختر
fille دختر
daughtren دختر
girly دختر
grand daughter دختر دختر
maids دختر
hoyden ar hoi دختر گستاخ
hoyden ar hoi دختر بی شرم
hoyden دختر گستاخ
first cousins دختر خاله
gamine دختر کوچه
grand son پسر دختر
gamine دختر ولگرد
god daughter دختر تعمیدی
goddauhgter دختر تعمیدی
ingenue دختر ساده
inheritress زن یا دختر ارث بر
inheritrix زن یا دختر ارث بر
trull دختر جوان
whose d. is she? او دختر کیست
age of consent سن قانونی دختر
first cousin دختر عمو
first cousin دختر خاله
first cousin دختر عمه
first cousin دختر دایی
first cousins دختر عمو
first cousins دختر عمه
first cousins دختر دایی
girl scout پیشاهنگ دختر
girl scouts پیشاهنگ دختر
girlfriend دوست دختر
lass n دختر بچه
minx دختر گستاخ
proserpine دختر زاوش
nurse maid دختر پرستار
teeny-boppers دختر بچه
teeny-bopper دختر بچه
schoolgirls دختر مدرسه
schoolgirl دختر مدرسه
girlfriends دوست دختر
granddaughters دختر پسر
grandson پسر دختر
grandsons پسر دختر
granddaughter دختر پسر
girl guide دختر پیشاهنگ
belle دختر خوشگل
belles دختر خوشگل
wench دختر دهقان
tomboys دختر پسروار
hussies دختر گستاخ
tomboy دختر پسروار
nursemaid دختر پرستار
nursemaids دختر پرستار
hussies دختر جسور
hussy دختر گستاخ
hussy دختر جسور
wenches دختر دهقان
stepdaughter دختر خوانده
stepdaughters دختر خوانده
balletgirl دختر رقصنده
bobby socker دختر نابالغ
bobby soxer دختر نابالغ
colleen دختر موخرمایی
colleen دختر بور
cowgirl دختر گاوچران
czarevna دختر تزار
demoiselle دختر خانم
maidens دختر باکره
maiden دختر باکره
proserpina دختر زاوش
She is a pretty of it . دختر قشنگی؟ است
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl. دختر خودرأیی است
goddaughter دختر خواندهی روحانی
girlie دختر وار دخترانه
goddaughters دختر خواندهی روحانی
pinup تصویر دختر زیبا
milkmaids دختر شیر دوش
fillies دختر شوخ و جوان
filly دختر شوخ و جوان
nymphet دختر کوچک و زیبا
grisette دختر کارگر فرانسوی
gamine دختر هوس باز
old maid دختر خانه مانده
besom دختر گستاخ وجسور
alumna دختر یا زن فارغ التحصیل
spinsters دختر خانه مانده
spinster دختر خانه مانده
milkmaid دختر شیر دوش
princess of the blood دختر یا نوه پادشاه
old maids دختر خانه مانده
senorita دوشیزه دختر خانم
nieces دختر برادر یا خواهر
niece دختر برادر یا خواهر
who is this girl ? این دختر کیست
townswoman دختر شهری فاحشه
spinsterish مثل دختر ترشیده
girly دختر وار دخترانه
sissies دختر مردیا بچه زن صفت
cissies دختر مردیا بچه زن صفت
kitty دختر جوان زن سبک و جلف
kitties دختر جوان زن سبک و جلف
sissy دختر مردیا بچه زن صفت
wench فاحشه دختر بازی کردن
wenches فاحشه دختر بازی کردن
jade دختر لاسی پشم سبز
She is svelt . she has a small waist . دختر کمر باریکی است
She is very sweet . She is a pet . دختر خیلی نازی است
She is a good – looker . دختر خوش قیافه ای است
princessroyal بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
She bore him a daughter. برایش یک دختر آورد (زائید)
her next was a girl بچه دومش دختر بود
statutory rape هتک ناموس دختر نابالغ
step daughter دختر اندر دخترزن یا شوهر
to pick up women <idiom> دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
electra complex حب دختر نسبت به پدر و بغض از مادر
The blow made me giddy young girl . دختر گیج وسر بهوایی است
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
paranymph دختر ملازم عروس به خانه داماد
She is a ball of fire. دختر آتش پاره ای (زرنگ وپرتحرک )
girl scout عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
Do you want to go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
Will you go out with me? با من می روی بیرون؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
pinup girl دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
girl scouts عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
to go out باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to date باهم بیرون رفتن [به عنوان دوست پسر و دختر]
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
femme-fleur [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
gal واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
gals واحد شتاب برابر یک سانتی متر بر مجذور ثانیه دختر
to pick up somebody کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
How about going out together? نظرت از اینکه ما با هم برویم بیرون چه است؟ [به عنوان دوست پسر و دختر]
to ask somebody out for dinner کسی را برای شام به رستوران دعوت کرن [بیشتر دوست دختر و پسر]
brownie دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
brownies دختر پیشاهنگ هشت ساله تایازده ساله
to pair somebody off [up] with somebody کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد]
missy دختر خانم خانم
I am [have] finished with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am done with you. رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com