Dictiornary-Farsi | گمراه زندیق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 92 (5 milliseconds)

English	Persian
heterodox	گمراه زندیق


Other Matches

unbelievers	زندیق
unbeliever	زندیق
paganize	کافرو زندیق خواندن
hell-bent	گمراه
inveglement	گمراه
devious	گمراه
self deluded	گمراه
aberrant	گمراه
astray	گمراه
amiss	گمراه
perverted	گمراه
hell bent	گمراه
screwiest	گمراه کننده
screwy	گمراه کننده
perverts	گمراه شدن
perverting	گمراه شدن
pervert	گمراه شدن
misleading	گمراه کننده
sinister	گمراه کننده
seductive	گمراه کننده
seducer	گمراه کنندهseduction
corruptible	گمراه شدنی
delusive	گمراه کننده
to put off the scent	گمراه کردن
to lead up the garden	گمراه کردن
to lead astray	گمراه کردن
to lead a	گمراه کردن
to get lost	گمراه شدن
to go a	گمراه شدن
to fall into error	گمراه شدن
she went wrong	گمراه شد پالانش کج شد
misguide	گمراه کردن
lead astray	گمراه کردن
inveigler	گمراه سازنده
to go astray	گمراه شدن
screwier	گمراه کننده
inveigle	گمراه کردن
straying	گمراه شدن
strays	گمراه شدن
perverse	گمراه هرزه
misled	گمراه کردن
seduce	گمراه کردن
misdirects	گمراه کردن
misdirecting	گمراه کردن
seduced	گمراه کردن
misdirected	گمراه کردن
misdirect	گمراه کردن
seduces	گمراه کردن
errs	گمراه شدن
erred	گمراه شدن
seducing	گمراه کردن
stray	گمراه شدن
err	گمراه شدن
misinform	گمراه کردن
misinforming	گمراه کردن
misinformed	گمراه کردن
seduction	گمراه سازی
misleads	گمراه کردن
mislead	گمراه کردن
inveigling	گمراه کردن
inveigled	گمراه کردن
inveigles	گمراه کردن
misinforms	گمراه کردن
to be deluded	گمراه شده بودن
baffled	گیج یا گمراه کردن
baffles	گیج یا گمراه کردن
baffling	گیج یا گمراه کردن
throw off <idiom>	گیج شدن ،گمراه
inveigled	گمراه کردن وبردن
inveigles	گمراه کردن وبردن
baffle	گیج یا گمراه کردن
lost	شکست خورده گمراه
sinuous	غیرمستقیم گمراه کننده
inveigling	گمراه کردن وبردن
inveigle	گمراه کردن وبردن
delusory	فریبنده گمراه کننده
lothario	گمراه کننده زنان
to be fooled	گمراه شده بودن
hocus pocus	چیز گمراه کننده معضل
debaueh	ازراه درکردن گمراه کردن
perversive	گمراه کننده منحرف سازنده
pervertible	گمراه شدنی کج راه کردنی
illusory	گمراه کننده مشتبه سازنده
illusive	گمراه کننده مشتبه سازنده
The comparison is misleading [flawed] .	مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
accidentalism	تشخیص علائم گمراه کننده مرض
ignisfatuus	چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
self blinded	گمراه شده توسط نفس خود
smokescreen	عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
prevarication	ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
jape	گمراه کردن جماع کردن