English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
seduction گمراه سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
amiss گمراه
self deluded گمراه
aberrant گمراه
astray گمراه
hell-bent گمراه
devious گمراه
hell bent گمراه
perverted گمراه
inveglement گمراه
delusive گمراه کننده
perverse گمراه هرزه
inveigling گمراه کردن
mislead گمراه کردن
misinform گمراه کردن
erred گمراه شدن
seduced گمراه کردن
misleads گمراه کردن
to lead astray گمراه کردن
to put off the scent گمراه کردن
to lead up the garden گمراه کردن
corruptible گمراه شدنی
to get lost گمراه شدن
misdirect گمراه کردن
misguide گمراه کردن
misdirected گمراه کردن
misdirecting گمراه کردن
to go astray گمراه شدن
misdirects گمراه کردن
to lead a گمراه کردن
err گمراه شدن
inveigle گمراه کردن
inveigled گمراه کردن
misled گمراه کردن
inveigles گمراه کردن
to go a گمراه شدن
seduce گمراه کردن
lead astray گمراه کردن
stray گمراه شدن
misinforming گمراه کردن
screwy گمراه کننده
to fall into error گمراه شدن
misinforms گمراه کردن
she went wrong گمراه شد پالانش کج شد
strays گمراه شدن
heterodox گمراه زندیق
straying گمراه شدن
seductive گمراه کننده
misleading گمراه کننده
screwiest گمراه کننده
screwier گمراه کننده
seducer گمراه کنندهseduction
perverting گمراه شدن
perverts گمراه شدن
errs گمراه شدن
pervert گمراه شدن
inveigler گمراه سازنده
seduces گمراه کردن
misinformed گمراه کردن
seducing گمراه کردن
sinister گمراه کننده
lothario گمراه کننده زنان
baffles گیج یا گمراه کردن
sinuous غیرمستقیم گمراه کننده
delusory فریبنده گمراه کننده
baffled گیج یا گمراه کردن
inveigling گمراه کردن وبردن
inveigled گمراه کردن وبردن
inveigle گمراه کردن وبردن
to be fooled گمراه شده بودن
to be deluded گمراه شده بودن
baffle گیج یا گمراه کردن
lost شکست خورده گمراه
baffling گیج یا گمراه کردن
throw off <idiom> گیج شدن ،گمراه
inveigles گمراه کردن وبردن
perversive گمراه کننده منحرف سازنده
illusive گمراه کننده مشتبه سازنده
hocus pocus چیز گمراه کننده معضل
illusory گمراه کننده مشتبه سازنده
pervertible گمراه شدنی کج راه کردنی
debaueh ازراه درکردن گمراه کردن
accidentalism تشخیص علائم گمراه کننده مرض
ignisfatuus چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
The comparison is misleading [flawed] . مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
self blinded گمراه شده توسط نفس خود
smokescreen عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
prevarication ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
jape گمراه کردن جماع کردن
individualised تک سازی
individualizes تک سازی
flection خم سازی
individualizing تک سازی
pavements کف سازی
pavement کف سازی
individualising تک سازی
individualises تک سازی
individualize تک سازی
individualized تک سازی
padding له سازی
truncation بی سر سازی
individualization تک سازی
compaction تو پر سازی
retortion خم سازی
retortion کج سازی
stylization مد سازی
flooring کف سازی
bridge building پل سازی
idolization بت سازی
bridgework پل سازی
individuation تک سازی
deflexion خم سازی
local anasthesia سر سازی
repk lection پر سازی
discolourment بدرنگ سازی
enrichment غنی سازی
dilution رقیق سازی
pacification ارام سازی
fading محو سازی
exclusion محروم سازی
milling ارد سازی
assimilation همگون سازی
nationalization ملی سازی
dwelling construction خانه سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
elution پاکیزه سازی
emulation نمونه سازی
emulsification امولسیون سازی
evisceration تهی سازی
enthralment بنده سازی
equality gate برابر سازی
duplexing مضاعف سازی
feminization مونث سازی
assimilation درون سازی
humanization مردمی سازی
industrialization صنعتی سازی
divestiture بی بهره سازی
divestiture برهنه سازی
divestment بی بهره سازی
domestication اهلی سازی
eversion واژگون سازی
histogenesis بافت سازی
implementation پیاده سازی
inculcation جایگیر سازی
forgery صورت سازی
forgery سند سازی
forgeries صورت سازی
forgeries سند سازی
roofing سقف سازی
reduction ساده سازی
notification اگاه سازی
relocation جابجا سازی
hymnography سرود سازی
ichnography زمینه سازی
image formation تصویر سازی
immortalization جاوید سازی
impregnation ابستن سازی
incavation پوک سازی
inceration موم سازی
reductions ساده سازی
individualization منفرد سازی
individualization فرد سازی
mutilation معیوب سازی
separating جدا سازی
abbreviations کوته سازی
abbreviation کوته سازی
replacements جانشین سازی
replacement جانشین سازی
irksomeness کسل سازی
wearisomeness کسل سازی
extinction خاموش سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com