Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
self blinded |
گمراه شده توسط نفس خود |
|
|
Other Matches |
|
source |
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر |
processor |
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود |
readable |
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد |
digital read out |
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج |
air turbine starter |
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند |
pull down menu |
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده |
gas discharge display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |
gas plasma display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |
aberrant |
گمراه |
astray |
گمراه |
inveglement |
گمراه |
amiss |
گمراه |
perverted |
گمراه |
devious |
گمراه |
hell-bent |
گمراه |
self deluded |
گمراه |
hell bent |
گمراه |
environment |
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
environments |
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
menus |
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر |
menu |
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر |
virtual |
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است |
perverts |
گمراه شدن |
misleads |
گمراه کردن |
mislead |
گمراه کردن |
stray |
گمراه شدن |
screwy |
گمراه کننده |
screwiest |
گمراه کننده |
to put off the scent |
گمراه کردن |
to lead up the garden |
گمراه کردن |
misguide |
گمراه کردن |
to lead astray |
گمراه کردن |
misinform |
گمراه کردن |
pervert |
گمراه شدن |
misinforms |
گمراه کردن |
inveigled |
گمراه کردن |
misinforming |
گمراه کردن |
sinister |
گمراه کننده |
misinformed |
گمراه کردن |
seduction |
گمراه سازی |
seductive |
گمراه کننده |
misleading |
گمراه کننده |
perverting |
گمراه شدن |
screwier |
گمراه کننده |
to lead a |
گمراه کردن |
seduces |
گمراه کردن |
seducing |
گمراه کردن |
seducer |
گمراه کنندهseduction |
err |
گمراه شدن |
misled |
گمراه کردن |
erred |
گمراه شدن |
perverse |
گمراه هرزه |
seduce |
گمراه کردن |
errs |
گمراه شدن |
inveigle |
گمراه کردن |
misdirects |
گمراه کردن |
misdirecting |
گمراه کردن |
misdirected |
گمراه کردن |
misdirect |
گمراه کردن |
strays |
گمراه شدن |
to get lost |
گمراه شدن |
to go astray |
گمراه شدن |
to go a |
گمراه شدن |
to fall into error |
گمراه شدن |
corruptible |
گمراه شدنی |
inveigling |
گمراه کردن |
seduced |
گمراه کردن |
heterodox |
گمراه زندیق |
straying |
گمراه شدن |
inveigles |
گمراه کردن |
delusive |
گمراه کننده |
lead astray |
گمراه کردن |
she went wrong |
گمراه شد پالانش کج شد |
inveigler |
گمراه سازنده |
inveigle |
گمراه کردن وبردن |
inveigling |
گمراه کردن وبردن |
lost |
شکست خورده گمراه |
inveigles |
گمراه کردن وبردن |
inveigled |
گمراه کردن وبردن |
baffled |
گیج یا گمراه کردن |
delusory |
فریبنده گمراه کننده |
baffling |
گیج یا گمراه کردن |
baffles |
گیج یا گمراه کردن |
baffle |
گیج یا گمراه کردن |
lothario |
گمراه کننده زنان |
to be fooled |
گمراه شده بودن |
to be deluded |
گمراه شده بودن |
sinuous |
غیرمستقیم گمراه کننده |
throw off <idiom> |
گیج شدن ،گمراه |
hocus pocus |
چیز گمراه کننده معضل |
pervertible |
گمراه شدنی کج راه کردنی |
debaueh |
ازراه درکردن گمراه کردن |
perversive |
گمراه کننده منحرف سازنده |
illusive |
گمراه کننده مشتبه سازنده |
illusory |
گمراه کننده مشتبه سازنده |
self propulsion |
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش |
accidentalism |
تشخیص علائم گمراه کننده مرض |
ignisfatuus |
چیز گمراه کننده شعله کمرنگ |
The comparison is misleading [flawed] . |
مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است. |
smokescreen |
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده |
prevarication |
ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد |
groupware |
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است |
lost cluster |
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست |
jape |
گمراه کردن جماع کردن |
per |
توسط |
via |
توسط |
by favour of |
توسط |
perprep |
توسط |
care of |
توسط |
c/o |
توسط |
by convention |
توسط کنوانسیون |
radiocast |
توسط رادیو گستردن |
compression ingition |
احتراق توسط فشار |
machine readable |
خواندنی توسط ماشین |
producer advertising |
تبلیغ توسط سازنده |
default by the principal |
نکول توسط واگذارنده |
machine recognization |
بازشناختی توسط ماشین |
powder cutting |
برش توسط شعله |
top-level |
توسط افراد عالیرتبه |
confiscation |
مصادره و ضبط توسط دولت |
equip |
مین توسط ماشین یا وسایل |
mails |
ارسال چیزی توسط پست |
equipping |
مین توسط ماشین یا وسایل |
equips |
مین توسط ماشین یا وسایل |
lift-off |
تخلیه کشتی توسط جرثقیل |
presentation manager |
برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای |
machine sensible |
قابل درک توسط کامپیوتر |
machine readable information |
اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر |
machine readable |
قابل خواندن توسط ماشین |
adp |
پردازش داده توسط کامپیوتر |
magnetic delay |
تاخیر توسط حافظه مغناطیسی |
documenting |
پردازش متن توسط کامپیوتر |
computer flicks |
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود |
computer assisted diagnosis |
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر |
generating |
تولید شده توسط کامپیوتر |
generates |
تولید شده توسط کامپیوتر |
document |
پردازش متن توسط کامپیوتر |
generated |
تولید شده توسط کامپیوتر |
computer numerical control |
کنترل عددی توسط کامپیوتر |
generate |
تولید شده توسط کامپیوتر |
documented |
پردازش متن توسط کامپیوتر |
market acceptance |
پذیرش کالا توسط بازار |
driven |
انجام شده توسط چیزی |
lift on |
بارگیری کشتی توسط جرثقیل |
eolian |
خراب شده توسط باد |
Ships from and sold by Amazon |
فروش و ارسال توسط آمازون |
eustachian |
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی |
FMS |
یا کنترل ماشین توسط کامپیوتر |
monitors |
تولید شده توسط کامپیوتر |
monitored |
تولید شده توسط کامپیوتر |
monitor |
تولید شده توسط کامپیوتر |
confirmed by documents <adj.> |
تایید شده توسط اسناد |
electrothermic |
وابسته به ایجادحرارت توسط برق |
residual thrust |
تراست تولیدشده توسط موتورجت |
user defined |
تعریف شده توسط کاربر |
electrothermal |
وابسته به ایجادحرارت توسط برق |
user supplied |
تامین شده توسط کاربر |
distributed flood ligh system |
روشنائی کلی توسط پروژکتور |
mail |
ارسال چیزی توسط پست |
quotas |
کمیت تعیین شده توسط دولت |
operand |
که باید توسط عملگرا اجرا شود |
independent |
آزاد یا کنترل شده توسط کسی |
newton |
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple |
marquees |
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب |
comma delimited file |
فایل مجزا توسط واوک یاویرگول |
quota |
کمیت تعیین شده توسط دولت |
processes |
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر |
process |
کنترل خودکار فرآیند توسط کامپیوتر |
absorption |
میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم |
marquee |
فضای انتخابی توسط وسیله انتخاب |
consular invoice |
سیاهه تائید شده توسط کنسولگری |
to avoid distortion of the results [produced] by ... |
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ... |
lan |
و توسط کابل بهم وصل می شوند |
fallopian |
پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی |
cae |
Engineering ComputerAided مهندسی توسط کامپیوتر |
shared |
توسط کاربران دیگر شبکه است |
self excited |
تحریک شده توسط جریان دینام |
berkeley unix |
گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا |
server |
توسط کاربران متعدد در یک زمان است |
self-inflicted |
انجام شده توسط خود شخص |
static propeller thrust |
تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود |
theonomous |
توسط خدا حکومت واداره شده |
shares |
توسط کاربران دیگر شبکه است |
windmill |
چرخش موتور خاموش توسط ملخ |
windmills |
چرخش موتور خاموش توسط ملخ |
share |
توسط کاربران دیگر شبکه است |
aromatherapy |
معالجه توسط ماساژ با روغن معطر |
air seasoned wood |
چوب خشک شده توسط هوا |
overlap processing |
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری |
reentrant code |
برنامههای اسمبلی تولیدشده توسط ماشین |
flame hardening |
سخت گردانی سطح فلز توسط شعله |
user defined key |
کلید تعریف شده توسط استفاده کننده |
double click |
احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE |
user |
آنچه توسط کاربر قابل انتخا است |
Golden House |
[سرای رومی ساخته شده توسط نرو] |
stationery |
یات دیگر توسط چاپگر وارد آن می شوند |
diapositive |
تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد |
wall-to-wall |
[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش] |
tasks |
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود |
fully |
حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل |