Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
cranial capacity
گنجایش جمجمه
Other Matches
crania
جمجمه
skull
جمجمه
skulls
جمجمه
brainpan
جمجمه
acranial
بی جمجمه
scalps
جمجمه
scalp
جمجمه
craniums
جمجمه
cranium
جمجمه
craniometer
جمجمه پیما
pan
کفه جمجمه
pan-
کفه جمجمه
pans
کفه جمجمه
craniology
جمجمه شناسی
craniologist
جمجمه شناس
craniate
جمجمه دار
cranial nerve
عصب جمجمه
cranial index
شاخص جمجمه
phrenologist
جمجمه خوان
craniometry
جمجمه سنجی
cranioscopy
جمجمه نگاری
sconce
جمجمه استعداد
skull and crossbones
جمجمه و دو استخوان
phrenologist
جمجمه شناس
phrenology
جمجمه خوانی
skull
جمجمه فرق سر
death's head
جمجمه مرده
skulls
جمجمه فرق سر
osteocranium
قسمت استخوانی جمجمه
phrenology
جمجمه شناسی روانی
phrenological
وابسته به جمجمه خوانی
phrenology
علم براهین جمجمه
endocrane
سطح درونی جمجمه
microcephalia
سر کوچکی جمجمه کوچک
craniological
وابسته به جمجمه شناسی
pericranium
قسمت خارجی جمجمه
sagittal
وابسته به درز سهمی جمجمه
cranial index
صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
crossbones
تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
pithecanthropus
انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
volume capacity
گنجایش
capaciousness
گنجایش
capacity
گنجایش
aptitude
گنجایش
aptitudes
گنجایش
contenting
گنجایش
burden
گنجایش
burdens
گنجایش
capacities
گنجایش
content
گنجایش
inclusion
گنجایش
fan out
گنجایش خروجی
effective capacity
گنجایش مفید
energy content
گنجایش انرژی
fan in
گنجایش ورودی
field capacity
گنجایش زراعی
filed capacity
گنجایش میدانه
total reservoir storage
گنجایش کل مخزن
storage capacity
گنجایش انباره
net register tonnage
گنجایش خالص
saturation capacity
گنجایش اشباع
register capacity
گنجایش ثبات
pulmometry
سنجش گنجایش شش
possible capacity
گنجایش ممکن
producing
گنجایش تولید
practical capacity
گنجایش عملی
memory capacity
گنجایش حافظه
incapacious
بی گنجایش ناقص
gross tonnage
گنجایش حجمی
vital capacity
گنجایش حیاتی
dead weight tonnage
گنجایش باری
channel capacity
گنجایش کانال
basic capacity
گنجایش مبنا
capacity
گنجایش استعداد
channel capacit
گنجایش مجرا
capacities
گنجایش استعداد
modules
حوزه گنجایش
caliber
گنجایش استعداد
module
حوزه گنجایش
bulk storage
انباره پر گنجایش
basic capacity
گنجایش پایه
effective storage
گنجایش مفید
code capacity
گنجایش رمزرسانی
bearing capacity
گنجایش تحمل
dead storage
گنجایش مرده
active capacity
گنجایش مفید
active storage
گنجایش مفید
capacities
توانایی گنجایش
capacity
توانایی گنجایش
at the top of one's bent
تا سرحد گنجایش
tonnage
گنجایش کشتی برحسب تن
tankage
گنجایش تانک یا مخزن
truckloads
به گنجایش یک ماشین باری
available storage capacity
گنجایش مفید مخزن
pulmometer
الت سنجش گنجایش شش
capacious
گنجایش دار گشاد
expanded , capacity
زیاد کردن گنجایش
block coefficient
ضریب گنجایش ناو
useable reservoir storage
گنجایش مفید مخزن
truckload
به گنجایش یک ماشین باری
farad
واحد گنجایش برق
to gauge a person
گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
pneumatoneter
الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounces
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
unformatted
گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
fluid ounce
واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
load
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
loads
برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
phrenologically
ازروی علم براهین جمجمه موافق قواعد این علم
gallonage
فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
Shannon's Law
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
micros
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
metagnosticism
عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
micro
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer
اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD
نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
conventional RAM
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory
در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
wavelength division multiplexing
روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pondage
گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
pack board
وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
redundant
سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
peripheral
باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com