English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
channel capacity گنجایش کانال
Other Matches
channels جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queueing 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
bed levels نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
bras سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
inclusion گنجایش
aptitude گنجایش
volume capacity گنجایش
contenting گنجایش
capaciousness گنجایش
burdens گنجایش
burden گنجایش
aptitudes گنجایش
capacity گنجایش
capacities گنجایش
content گنجایش
memory capacity گنجایش حافظه
active capacity گنجایش مفید
capacities توانایی گنجایش
code capacity گنجایش رمزرسانی
channel capacit گنجایش مجرا
storage capacity گنجایش انباره
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
bearing capacity گنجایش تحمل
vital capacity گنجایش حیاتی
basic capacity گنجایش پایه
basic capacity گنجایش مبنا
pulmometry سنجش گنجایش شش
practical capacity گنجایش عملی
at the top of one's bent تا سرحد گنجایش
possible capacity گنجایش ممکن
net register tonnage گنجایش خالص
effective storage گنجایش مفید
caliber گنجایش استعداد
active storage گنجایش مفید
saturation capacity گنجایش اشباع
dead storage گنجایش مرده
filed capacity گنجایش میدانه
capacities گنجایش استعداد
module حوزه گنجایش
register capacity گنجایش ثبات
effective capacity گنجایش مفید
energy content گنجایش انرژی
fan out گنجایش خروجی
fan in گنجایش ورودی
producing گنجایش تولید
capacity گنجایش استعداد
modules حوزه گنجایش
cranial capacity گنجایش جمجمه
bulk storage انباره پر گنجایش
capacity توانایی گنجایش
incapacious بی گنجایش ناقص
dead weight tonnage گنجایش باری
gross tonnage گنجایش حجمی
field capacity گنجایش زراعی
useable reservoir storage گنجایش مفید مخزن
capacious گنجایش دار گشاد
pulmometer الت سنجش گنجایش شش
block coefficient ضریب گنجایش ناو
tonnage گنجایش کشتی برحسب تن
available storage capacity گنجایش مفید مخزن
truckload به گنجایش یک ماشین باری
tankage گنجایش تانک یا مخزن
truckloads به گنجایش یک ماشین باری
farad واحد گنجایش برق
expanded , capacity زیاد کردن گنجایش
to gauge a person گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
unformatted گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
pneumatoneter الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounce واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
loads برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
Shannon's Law قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
gallonage فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
micro اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micros اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
metagnosticism عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
microcomputer اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
tunnelled کانال
tunnels کانال
route کانال
tunneling کانال
tunneled کانال
tunnel کانال
canals کانال
routes کانال
ship canal کانال
cut کانال
cuts کانال
conduit کانال
conduits کانال
groove کانال
grooves کانال
canal کانال
canaliculus کانال
duct کانال
canal bridge پل کانال
channelled کانال
channeling کانال
channeled کانال
channel کانال
sliding channel کانال
channels کانال
conventional RAM در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
channel access دستیابی کانال
channel کانال تلویزیون
channel کانال ساختن
data channel کانال داده
digital channel کانال رقمی
ascension pipe کانال سرازیری
channelled کانال ساختن
diversion cannel کانال انحرافی
channelled کانال تلویزیون
channelled کانال مجرا
duplex channel کانال دو طرفه
canals کانال ترعه
feeder canal کانال تغذیه
telephone conduit کانال تلفن
telephone channel کانال تلفن
y channel کانال ایگرگ
canal کانال ترعه
main lines کانال اصلی
channeling کانال مجرا
channel capacity فرفیت کانال
canalization کانال سازی
channeled کانال ساختن
channeled کانال تلویزیون
trunking کانال تهویه
channeled کانال مجرا
channel command فرمان کانال
channel interceptor کانال چندراهه
channel کانال مجرا
channel type کانال تایپ
berm هره کانال
communication channel کانال ارتباطی
communications channel کانال مخابراتی
channeling کانال ساختن
channeling کانال تلویزیون
main line کانال اصلی
grade of channel درجه کانال
gullet مجرا کانال
gullets مجرا کانال
irrigation channel کانال ابیاری
luminance channel کانال روشنایی
main canal کانال اصلی
mid channel وسط کانال
mid channel مرکز کانال
multichannel با بیشتر از یک کانال
headwater channel کانال اباره
channel switch کلید کانال
cross-Channel برقراریارتباطومسافرت از کانال
offtake canal کانال گیرنده
open canal کانال روباز
output channel کانال خروجی
scanner channel کانال پیمایشگر
quarternary canal کانال درجه 4
monochrome channel کانال تکرنگ
instruction pipeline کانال اطلاعات
channels کانال مجرا
channels کانال ساختن
aqueduct کانال یا مجرای اب
conduit کانال لوله
headrace کانال اباره
aqueducts کانال یا مجرای اب
conduits کانال لوله
channels کانال تلویزیون
wavelength division multiplexing روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
engineering circuit کانال ارتباطی فنی
multiplexer channel کانال تسهیم کننده
narrowband channel کانال باباند باریک
head race کانال هذایت اب به توربین
selector channel کانال انتخاب کننده
head gate دریچه فوقانی کانال
distributor duct کانال توزیع کننده
chrominance channel کانال رنگ تابی
intercarrier sound system کانال صوتی مخلوط
input output channel کانال ورودی- خروجی
channel مجرای ابگذری کانال
dual channel sound system کانال صوتی دوگانه
i/o channel کانال ورودی و خروجی
dual channel television sound system کانال صوتی دوگانه
main stem قسمت اصلی کانال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com